این نیز بگذرد

اردیبهشت ماه یعنی دو ماه زودتر از موعد به مستاجر گفتیم قصد فروش خونه رو داریم و سر موعد تخلیه کنه . گفت خونه خریدم تا شهریور بهم وقت بدید . گفتم  تا چندم؟ گفت نمی دونم . گفتم بیایید تا آخر شهریور بنویسم ما هم موقع فروش اعلام مکنیم با فلان مقدار رهن و اجاره تا اول مهر ، مستاجر داره تا شما هم اذیت نشید . گفت آخه . گفتم مبلغ هم با همون مبلغی که الان پرداخت میکنید .  گفت باید فکر کنم اطلاع میدم .

اواسط خرداد ماه بود که یکی از دوستان سنگ یک ملک خوب معرفی کرد . نوساز دقیقا در منطقه ای که دوسش داریم و هدف جابجایی مون هست . ملک نوساز بود و خود دوستش هم گفت منم دو واحد برای بچه هام میخوام بردارم . فروشنده  عجله داشت و میخواست چهار واحد رو بفروشه و چون سند هم آماده نبود برای سند یکسال وقت داشتیم و یک قسمتی از پولمون هم با رهن واحد جور میشد . ما سریع اقدام به فروش ملکمون کردیم و چون فروشنده پول لازم بود و زیر قیمت منطقه داشت میفروخت ما هم  به خاطر زمان کمی که داشتیم مجبور شدیم خونه خودمون رو  پایین تر از قیمت بفروشیم . اینکه هماهنگ کردن با مستاجر جهت بازدید خودش داستان داشت بلاخره فروش رفت و به مستاجر گفتیم ما برات تا اول مرداد وقت گرفتیم و خریدار میخواد بیاد داخلش بشینه . گفت مشکلی نیست .

 از اون طرف ما رفتیم برای خرید اون واحد که فروشنده گفت مشکلم حل شد و قصد فروش دیگه ندارم  و مبلغی رو که به عنوان بیعانه داده بودیم برگردوند و ما ماندیم خونه ای که فر وخته بودیم و پولی که هر لحظه ارزشش پایین میومد . ده روز سخت و آشفته ای رو طی کردیک . در طول ده روز چهار بار برای تشست از چهار ملک مختلف رفتیم ولی موقع قرارداد متری 7 تا 15 میلیون میکشیدند رو ملک و همه چیز بهم میخورد . سنگ که داغون شده بود . کار هر روزمون این شده بود که ساعت 2 برم دنبال سنگ و از اونجا بریم املاکی ها و بازدید بگیریم  . ولی یا دبه میکردند یا خیلی با مبلغ ما فاصله داشت  یا خوشمون نمیومد .

تا اینکه به  املاکی که خونه رو فروخته بود، زنگ زدیم و گفتیم در همون حوالی چی میتونی برامون پیدا کنی . اول از اینکه  معامله بهم خورده بود ابراز ناراحتی کرد و بعد شروع کرد چند تا فایل معرفی کردن . اما خب همه متراژ بالا و پول ما بهش نمیرسید . واقعا اون روزها فقط معجره میتونست بهمون کمک کنه . یک شب که ناامید داشتیم برمیگشتیم ساعت 9 شب اون املاکی زنگ زد و گفت ببین یک واحد پیدا کردم مال یکی از دوستانمه. نما رو زده نازک کاری مونده تا آخر سال طول میکشه سند هم تقریبا دو سال دیگه آماده میشه . خودم با فلان مبلغ رهن میدم . فلان میزانش هم بمونه برای سند . فلان مقدار هم دارید . مقداری هم  خودتون جور کنید و وام بگیرید میشه گرفت . آدرس داد و رفتیم از بیرون دیدیم . جای خوبی قرار داشت اما تاریک بود و کارگرها هم اجازه ورود ندادند. فرداش بعد از هماهنگی املاک با سازنده رفتیم داخلش رو دیدم . خوب بود . 30 متر بزرگتر و جاش بهتر و مهمتر از همه نحوه شرایط پرداختش بود . گفتیم خوبه و با سازنده و مالک قرار بزار  . برای دو روز بعدش قرار گذاشت . دو روز بعد وقتی رفتیم املاک ، من سرم پایین بود که دیدم سنگ داره با کسی گرم سلام و علیک میکنه . من و معرفی کرد و گفت از دوستان کودکیم هست و همسایه مادر بزرگم و ما اونجا فهمیدیم سازنده ایشون هستند . خدا رو شکر تونستیم جایی رو قولنامه کنیم  و پرداخت قسمتی از پول منوط شد به روزی که ما خونه ای که فروختیم رو بریم دفتر خونه تا الباغی رو بگیریم .

 و الان ما موندیم و مستاجری که یک ماه و نیم از موعدش هم گذشته و تخلیه نمیکنه . و دفتر خونه ای که نتونستیم بریم و پولی هم نشد پرداخت کنیم . البته مبلغی رو پرداخت کردیم و شرایط رو بهشون توضیح دادیم که گفت مشکلی نیست . اما الان به شدت با مستاجر خوردیم به مشکل . بهش میگیم ما که گفتیم بیا بنویس تا آخر شهریور چرا نیومدی میگه لازم نبود . میگیم تخلیه کن . میگه من تا شهریور تخلیه نمیکنم . وکیل گرفتیم گفت کار شما اشتباه بود . نباید شفاهی اعلام میکردید . مگه ما کف دستمون رو بو کرده بودیم . گفت مستاجر ، شما و خریدار که قولنامه داره باید برید املاکی اونجا روز تعیین کنید و زمان تخلیه رو مشخص کنید و همگی امضا کنید . اگر اون تارخ تخلیه نکرد میتونید برید حکم تخلیه بگیرید و دو ماه هم دادگاه بهش وقت میده . الان مستاجر گفته تا 10 شهریور تخلیه میکنم .

انشالله تا اون روز تخلیه کنه تا بیشتر از این به مشکل نخوریم

مرداد ماه

 از دوشنبه تا امروز سه بار تست دادم . دوبار خانگی و یک بار در آزمایشگاه و هر سه بار منفی ولی حال خودم وحشتناک . عملا نفس کشیدن برام سخت شده . با هر سرفه لگنم درد میگیره و به گریه میوفتم . سی تی هم انجام دادم چیزی نبود . بیشتر از 5 قدم برمیدارم تمام بدنم خیس آب میشه و نفسم به شماره میوفته . سه تا سرم زدم . ولی هیچ سودی نداشت . امروز باز رفتم دکتر و داروهای جدید داد . البته این دکتر هم گفت آسم هست و در پی گرمای هوا این وضعیت برات پیش اومده ولی خب سرماخوردگی شدید دچار شدی و با اینکه تست هات منفی هست ولی باید  طبق بخش نامه گفت کرونا .  سردرد و گرفتگی صدا  هم به سرفه هام اضافه شده .

خدا رو شکر حال آینه خوب شد . سه شنبه بردمش پیش دکتر خودش و خدا رو شکر خوب شد . سنگ هم وضعیتش بهتر از من هست ولی خب اونقدر فکر و خیال کاری داره که خواب شبش بهم ریخته  و فشارش سر کار مرتب پایین میاد و اون هم در همین هفته سه تا سرم زده تا سر حال شده .

پنجشنبه شب سوپمون تموم شده بود و از بیرون سفارش دادیم . سنگ میگه خدا رو شکر در زمانی زندگی میکنیم که میشه اینجور چیزها رو به راحتی خرید اما من بغضم شکست به تنهایی خودم . به اینکه واقعا الان که نیاز دارم کسی نیست  یک وعده غذا برام بیاره و بگه تو یک ساعت بیشتر استراحت کن . البته ناگفته نماند مامانم هر روز زنگ زد و هر وعده خواست غذا درست کنه من قبول نکردم . با وضعیت دست مامان و اینکه الان کمک حالش نیستم و فیزیوتراپیش هم عقب افتاده همینکه من سرباری براش نباشم کافیه .

اما امان از تنهایی و بی کسی .