سلام آذر

یک لیستی از تنبلی های این ماه های خودم دراوردم که واقعا مایه خجالت هست . بیشترینشون مربوط به سلامت هست .

مثلا باید شهریور فلوراید و چکاپ دندان آینه رو انجام میدادم ، برای خودم و سنگ باید وقت دندونپزشکی میگرفتم ، از دکتر قلب جدید برای سنگ وقت میگرفتم . دکتر ریه خودم   ، آخرین اکو قلب آینه که باید 1.5 سالگی میبردم ( البته برای اطمینان بیشتر بود و گفته   اگر انجام ندی هم مشکلی نداره  وگرنه با هر چی شوخی کنم این برام شوخی نبود و نیست ) .

از پاییز هم، دوبار برای لیزر موهای زائد وقت گرفتم که بعد کنسل کردم ، روتین پوستم رو کلا یادم نمیاد کی انجام دادم ، درخواست دسته چک کردم بیشتر از دو ماه پیش و قرار شد منتظر نامه بمونم  تا برم دنبال کارهاش که نامه تا الان نیومد و منم نرفتم پیگیر نامه بشم

برای خرید هم یا اونقدر صبر میکنم سنگ بیاد بره بخره یا وقتی بیرون هستیم می خرم یا آنلاین سفارش میدم

کلا انگیزه ام برای پیاده روی از بین رفته . من عاشق پاییز بود و تمام سال لحظه شماری میکردم که روی برگ های خشک کنار خیابون ولیعصر راه برم ولی الان اصلا بیرون رفتن رو دوست ندارم .

سه شنبه آینه رو بردیم سینما فیلم لوپتو . قشنگ بود و خوش ساخت و شاد و موزیکال . سومین تجربه سینماش بود . دوبار پسر دلفینی و حالا لوپتو . در هر سه بار هم نشست و تا آخر فیلم رو نگاه کرد و  دوباره ازمون قول گرفته که یکبار دیگه هم ببریم لوپتو رو ببینه .

روزهای پنجشنبه برای آینه عالی پیش میره . صبح کلاس لگو داره و یک ساعتی اونجا بازی میکنه بعد از کلاس هم با بچه ها در محوطه قشنگ مجموعه بازی میکنند . بعد هم میریم سمت کلای پیانو . از زمانی که دیگه کلاس پیانو میره و خصوصی هست . واقعا در همین چهار جلسه پیشرفت رو میشه دید . شیوه آموزش مربی هم خوبه و کلا مربی بدرستی اداره میکنه و شناخت و درک کامل از کودک داره . 

و اما فوتبال... همسر من اصلا اهل فوتبال نیست . کلا اهل دنبال کردن هیچ ورزشی نیستند  اما من نه . من حتی برای بازی های کبدی هم در المپیک ساعت میذاشتم و از خواب بیدار میشدم که ببینم . اما اینبار هیجانش رو ندارم . نگاه میکنم اما پیگیر نیستم . بازی ایران - انگلستان  سر کلاس بودم . ساعت 7 زمان استراحت دیدم 6-2 شدیم . نه از دو تایی که زدیم خوشحال بودم و نه از 6 تایی که خوردیم ناراحت . بازی ایران - ولز اونقدر از صبح پسر 10 ساله عاشق فوتبال همسایه بالایی توپ کوبید تو در پارکینگ و شیپور( از اونایی که در بازی ها میزنند) زد که سنگ هم رفته بود پایین و فلوتش رو برده بود و داشتند سر و صدا میکردند  و وقتی اومد بالا کاملا هیجان فوتبالی داشت . ناهار رو تا 1.5 خوردیم و بازی شروع شد . سنگ که خوابید . ولی با صدای شیپور و فریاد های هیجانی  پسر همسایه بالایی آینه هم الکی داد میزد  و هیجان داشت و خوب کل ساختمان از صدای این دو تا بچه البته با لیدری پسر همسایه همزمان صدای جیغ و دست و شیپور و فلوت میشنیدند . و خوب در دقیقه 98 گل رو زدیم و صدای هورای مرد همسایه بالایی و ایول گفتن من و گریه ام ،سنگ رو از خواب بیدار کرد . گریه کردم هم برای شادی هم برای نداشتن شادی . برای اینکه این شادی حق همه بود . چهار سال قبل موقع بازی ایران پرتغال به خاطر تب آینه رو برده بودیم بیمارستان . زمانی که بیرانوند پنالتی رونالدو رو گرفت کل بیمارستان و لابی و پرستارا و کارکنان یکصدا تشویق کردندو دست زدند. همه هیجان داشتند . اما الان ......

دو هفته قبل هم مامان تماس گرفت که فلانی ( پسرعمه ام ) فوت کرده . بنده خدا جوون بود و آرزوها داشت . سکته کرده بود . یک دختر نوجوون داشت . برای خاکسپاریش نتونستم برم . اصلا توان ذهنی درک این موضوع رو نداشتم . اصلا نمیدونستم برم چطوری دخترش رو تو آغوش بگیرم یا به خانمش تسلیت بگم . برای سومش رفتم و چقدر سخت بود برام .

این روزها این بیت از حافظ رو خیلی دارم تکرا میکنم

لاله دامن گیر ونرگس مست و بر ما نام فسق         

داوری دارم بسی یارب کرا داور کنم

نظرات 7 + ارسال نظر
مهتا چهارشنبه 9 آذر 1401 ساعت 14:34

منم همش لیزر رو دارم عقب میندازم
عذاب وجدان گرفتم دوستم میگه جایی برو که دستگاه الکساندرایت داشته باشن

از لحاظ هزینه ای امروز رفتن بهتر از فرداست .
دوستتون درست میگن جایی برید که دستگاه به روزی داشته باشه

نجمه سه‌شنبه 8 آذر 1401 ساعت 09:22

اینا تحت آموزش مستقیم بلز و نت هستن.
پس بکم صبر میکنم تا بعد بره سراغ یه ساز دیگه
مرسی از راهنماییت عزیزم
پسر گلتو ببوس

سن مناسب ساز ۷سال هست مگر اینکه کسی واقعا حوصله به خرج بده و انتظار خروجی زودهنگام نداشته باشه
شما هم گل پسرت رو ببوس

نجمه دوشنبه 7 آذر 1401 ساعت 18:53

سلام
واکنش پسر منم به سینما جالب بود،فکر نمیکردم کل فیلم بتونه بشینه و لذت ببره.
پس لوپتو هم ببریم ببینه.
پسر من الان کلاس موسیقی مهد میره،بلز باهاشون کار میکنن و نت خوانی.خود ساز مستقیم چطوره؟ من اصلا تجربه ای ندارم.

سلام
لواتو خنده دارتر بود برای بچه ها و حتی از بزرگسالان هم خنده می‌گرفت، حتما برید و لذت ببرید
پسر منم کلاس موسیقی مرفت اما در این یکسال و نیم حتی به بلز هم نرسید و حالت بازی و شعر خوندن داشت به خاطر همین ترجیح دادیم مستق بزاریم کلاس ساز ، چون خودمون پیانو میزنیم انتخاب ما براش پیانو بود شاید بزرگ بشه دلش ساز دیگه ای رو بخواد ، در آموزشگاهی هم رفتیم با دو تا مربی تست داد مربی اول که الان هم مربی اش هست بیشتر جذبش کرد و عملکرد بهتری داشت ولی با مربی دوم نه مربی نه پسرم باهم ارتباط نگرفتند
کلا پسر من زیاد از مدل قربون صدقه رفتن و بچگانه رفتار کردن خوشش نمیاد و اگه کسی زیاد باهاش کودکانه رفتار کنه باهاش همراه نمیشه
من از پیانو و ساز بیشتر از اون حالت قبل راضی هستم و در چهار جلسه پیشرفت بیشتری دیدم

لیمو دوشنبه 7 آذر 1401 ساعت 09:26 https://lemonn.blogsky.com/

منم اون سال خیلی خوشحال بودم الان واقعا برام بی اهمیته، نه ناراحتم نه خوشحال. انقدر فجایع دیدم و میبینم که برام رفته آخر لیست اهمیت :):

متاسفانه بی اهمیتی بدترین حالت احساسات هست و روح و روان آدم رو بهم میریزه. اما گویا داریم بهش عادت میکنیم

محدثه دوشنبه 7 آذر 1401 ساعت 08:01 http://www.titteh.blogsky.com

حالت خوب میفهمم.. همه همینجوری شدیم… شادی باید از درون باشه..

نه تنها از درون بلکه باید جامعه و اطرافیان هم شاد باشند

سحر یکشنبه 6 آذر 1401 ساعت 20:04 http://Senatorvakhanomesh.blogfa.com

دلم می خواد به خدا بگم این دو ما از عمرم ننوبس هیچی نفهمیدیم یعنی خیلی کم فهمیدیم.
دلم پر از غم چشما پر آب و گلو گرفته...
منم همون حس تورو داشتم
همون جور که نوشتم تو وبلاگم....
امیدوارم حال خوب بیاد واسه همه همه نه فقط من همه

من از 31 شهریور با یک حس دوگانگی زندگی کردم . کشوری که دوسش دارم و مدیریتی که کاملا نادرست هست و بدتر از همه اینکه کلام و قلم جایگاهی نداره . نه میشه حرفی زد و نه گوش شنوایی برای شنیدن هست

ربولی حسن کور یکشنبه 6 آذر 1401 ساعت 18:33 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
حال بیشتر مردم خوب نیست.
امیدوارم هرچه زودتر حال مردم بهتر بشه

سلام
ایکاش برای حال این روزهای مردم آمپولی بود ( خواستم پزشکیش کنم )
تزریق میکردیم و بعد همه چیز خوب میشد
انشالله

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.