تجربه را تجربه کردن خطاست

منتظر بارونم . به آینه قول دادم اگه بارون بباره چترمون رو بر میداریم و میریم زیر بارون راه میریم و پاهامونو محکم تو آب های جمع شده می کوبیم و کلی کیف میکنیم . بعد میریم اون بستنی فروشی( کافی شاپ) که به نظر آینه خیلی بزرگ و قشنگه و نزدیک خونمون هست و صندلی های بلند داره میشینیم و بستنی میخوریم . بعد هم بادکنک میخریم و بر میگردیم خونه .

هر روز که از خواب بیدار میشه می پرسه بارون اومد و با ذوق و شوق میدوه جلوی پنجره و برنامه بالا رو بلند بلند میگه . البته هرزگاهی چیزهایی بهش اضافه میکنه اما کلیت چتر و پا کوبیدن رو آب و بستنی  و بادکنک تغییر نمیکنه .

دنیای بچه ها قشنگه . بدست آوردنیه . بعضی وقت ها پدر و مادر من یا سنگ میگن آینه رو لوس کردید بهش زیاد توجه میکنید هرچی می خواد براش میخرید اما حقیقتا هیچ کدوم از اونا نیست . اینکه به حرف بچه ات گوش بدی و نیازها و رویاهای کوچکش رو با صبری که بهش یاد میدی براورده کنی زیاده خواه کردن بچه نیست .

بچگی ها دلم مداد رنگی جعبه فلزی 24 رنگ میخواست . برام هیچ وقت نخریدند . 9 سالگیم دایی ام برام خرید عکس روی جعبه یک اسب بود و من در خیال کودکانه خودم سوار بر اون بودم . بعد از رفتن دایی ،مامان ازم گرفت و گذاشت در چمدان که خراب میکنی و برای سن تو نیست و هیچ وقت برای سن من نشد ( مثل دمپایی دستشویی که هیچ وقت اندازه حقیقی پای آدما نیست) من موندم و حسرت اون مداد رنگی .تا دو سه سال پیش که مامان داد به نوه بزرگه که اون هم چون نیازی نداشت اصلا به چشمش نیومد ( شاید هم چون خودش داشت و رویاش نبود براش جذاب نبود- به من گفت ببر گفتم به دردم نمیخوره  و داد به نوه بزرگه) و مامان تازه فهمید اون زمان چه اشتباهی کرده که اون مداد رو از من دریغ کرده . من الان میتونم هر نوع مداد رنگی با هر قیمتی  و تعدادی و نوع جعبه ای بخرم اما هنوز که هنوزه حسرت داشتن اون رو در اون زمان به دل دارم .

خواسته های بچه ها اکثرا متناسب با بودجه مالی خانواده هاست و راحت میشه بدست اومد . یه جاهایی فکر میکنیم اگر توجه به خواسته شون کنیم ممکنه زیاده خواه بشن . اما اگر با کمی صبر همراه باشه و بهش برسن دیگه نمیشه عقده و حسرت

هر کدوم ما در دلامون کلی حسرت داریم و به خاطر اون حسرت ها از دنیا و آدم ها طلبکاریم . بستنی و شکلات و اسباب بازی و ... نباید گره های بزرگسالی بچه هامون باشن . از ما گذشت اما اینا اول راه هستند . تجربه را تجربه کردن خطاست

بعضی از خواسته ها رو هم نمیشه با پول براورده کرد و باید به بچه صبر کردن یاد داد . بهش متناسب با سن کودک توضیح داد و جایگزین مشخص کرد

یک مورد دیگه اینکه ،‌چند وقت پیش در پارک آینه موتور شارژی دید . ازش پرسیدیم دوست داری گفت بله . دو سال پیش مامان اینا می خواستند برای تولدش بخرند اما مخالفت کردم چون از دیدگاه من کالای لوکس محسوب میشه و ممکنه بچه ای با دیدنش بخواد و خانواده نتونه براش تهیه کنه . دو هفته قبل رفتیم کاربازیا برج میلاد و اونجا موتور شارژی گرفت و جالب بود کمتر از ده دقیقه وقت قانونی برد پس داد و گفت جالب نبود . بعضی خواسته ها رو میشه با هزینه کمتر اجازه تجربه کردن داد . یکی از دوستانم میگفت پسرش پلی استیشن میخواسته . باباش برداشته برده یک گیم نت و گفته بیا باهم بازی کنیم کلی بازی کردند و خوش گذروندند و اونجا بهش توضیح داده که هر وقت که دوست داشتی میتونیم  باهم بیاییم اینجا ولی خریدش برای خونه به فلان دلایل مناسب نیست ( بچه شون نوجوان هستند) هم بچه نیازش براورده شده هم خانواده از اون بحران خلاص شده (این دوستمون توانایی مالی خرید رو داشتند اما معتقد بود داشتن گیم در خانه مناسب نیست و بچه رو از هدف اصلی زندگی و تمرکز روی اهدافش دور میکنه و وقت زیادی ازش میگیره )

نظرات 5 + ارسال نظر
مونا پنج‌شنبه 25 آذر 1400 ساعت 19:43 https://motherofflowers.blogsky.com/

من هم این روزها بهش خیلی فکر می کنم
مامانم به اعتقاد خودش برای صبور شدن ما مثلا چیزی می خرید و عده می دادبه عید نوروز،یا تولدمان
اما من آدم عجولی بار آمدم،و این شیوه تربیتی هیچ اثری نداشت جز هول شدن من برای به دست آوردن هرچه همین آلان از دلم می گذرد!
برای زینا هیچ وقت این وعده دادن را انجام ندادم
اگر دست من بود برف و باران هم به سروقت خودش در پاییز و زمستان می باراندم!تا وعده ی برف و باران هم درست دربیاید
زینا هم کلی اسباب بازی دارد هرچند بچه مرتبی و آلان همه ی اسباب بازی هایش سالم به دست روشنا رسیده
اما واقعا گل گفتی
خواسته های بچه ها اگر بهش پرداخته بشه در حد اقتصاد خانواده است و بیشتر دنبال شادی و بازی با پدر و مادر اند تا اسباب بازی

منم از وعده دادن خوشم نمیاد
خوشحالم که این تسل بهتر از نسل قبل داره فکر و عمل میکنه

FighterFish شنبه 20 آذر 1400 ساعت 19:16 https://fighterfish.blogsky.com

حتی خواسته‌ها هم تاریخ مصرف دارن.

دقیقا

گندم دوشنبه 15 آذر 1400 ساعت 19:29 http://40week.blogfa.com

امیدوارم تا حالا خوب شده باشند . تا یک مدتی گرم نگهش دارند تا زودتر اسیبش خوب بشه .
چقدر رویا پردازی بچه ها قشنگه منم دقیقا همون آرزوی مداد رنگی رو داشتم که برآورده نشد . دایی من از مکه برای خالم آورد دقیقا عکس اسب داشت ولی جعبه اش کاغذی بود خاله هم قایم کرده بود و من جاشو می دونستم یواشکی می رفتم سراغش و مدتی نگاهش می کردم محو رنگهاش بودم .
یک جفت دمپاییپاشنه پر مجلسی داشتم که کنفی بود و لایه روی پاش تلقی بود و گهای خوشگل برجسته داشت الان هم اگه باشه خیلی نازه مامان نداد بپوشم و من از دور نگاش کردم بالای کمد گذاشته بود تا اینکه موش پاشنه چوبی که دورش کنف داشت رو تکه تکه کرد و حسرتش به دلم موند تازه کوچیک هم شده بود دیگه . هر وقت می گفتم بدین می گفتن برای مهمونی و عروسیه نه تو خونه

فعلا که خب نشده و تازه رفتیم عکس و mri اما دکتر گفت باید یخ بزاری روش و فعلا تا جواب mri آماده بشه کارخاصی نمی تونیم انجام بدیم.
ههمون از اون لجاظ انگار زخم خورده شدیم .از اون دمپایی ها منم داشتم بهش میگفنم دمپایی نق نقی . مال من قرمز بود و مخمل .

شیرین یکشنبه 14 آذر 1400 ساعت 09:43 http://khateraha95.blogfa.com/

سلام شیشه جون فندوقمم شدید منتظر برفه و لحظه شماری میکنه برف بیاد و کلی برنامه براش چیدیم باهم بریم برف بازی
منم سعی کردم کلی طبقه برای اتاقش بزنم و همه اسباب بازیهای ریز و درشت و بزرگ و کوچیک و گرون و ارزونش رو چیدم توش باهاشون بازی کنه همیشه اتاقش شلوغه ولی دوست ندارم حسرت بازی کردن با اسباب بازیهاش داشته باشه
خدا اینه رو برات حفظ کنه و کلی باهاش کیف کنید

سلام عزیزم
چقدر کار خوبی کردی . به هر حال همونطور که از اسمش مشخص هست اسباب بازی هست مه اسباب نگه داشتن
اونجا هم برف نیومده ؟؟؟؟

مینو سه‌شنبه 9 آذر 1400 ساعت 17:25 http://Rozhayetanhaie.blogsky.com

خیلی خوب گفتین
واقعا بعضی خواسته های مربوط به زمان خاصی هستن
در مورد نکته دوم راجع به اینکه فقط اجازه بدین بچه اون تجربه رو داشته باشه بدونه خیلی هم چیز خاصی نیست تا براش عقده و آرزو نشه هم خیلی درست گفتین

دقیقا آرزو ها تاریخ مصرف دارن بعدش حتی اگر بشه به راحتی هم بهش رسید دیگه جذاب نیستند

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.