دعا کنید

بلاخره دکتر به مامان گفت  عمل

سه تا عمل، دو تا گردن و بعد کمر

مشکل تنگی کانال گردن و نخاعی

حالم خوب نیست، علائم مامان اصلا خوب نیست

درد از بالا به صورت و سر و دست ها زده و میگه صورتم بی حس میشه و درد زیادی در سرم دارم و از پایین پاها و عضلات میگیره و بعضی وقت ها نمیتونه قدم از قدم برداره، فردا قراره دکتر زمان عمل رو بگه هزینه عمل هم که واقعا بالا و در این میان بیمه تکمیلی آشغالی که به هیچ دردی نمیخوره و با  بیمارستانی هم که قرارداد داره دکتر گفت من تکمیلی قبول نمیکنم، گفت بیمه تکمیلی بازنشستگان بدهکارترین بیمه به بخش درمان هست و اکثر بیمارستان ها قبول نمی‌کنند، هر چند که در مقابل هزینه ای که بهمون گفت اون میزان از پوشش بیمه مقدار قابل توجهی نبود اما باز هم میتونست کمکی باشه

از طرفی نمیدونم اون یک یا چند روز بستری در بیمارستان رو باید چیکار کنم، اینکه خودم میمونم شکی نیست اما بابت آینه نگرانم، اول گفتم سنگ نگهش میداره اما بعد دیدم عملی نیست، به احتمال زیاد میزارمش پیش برادرم، رابطه خانمش و دختر دایی ها با آینه خوبه

مامان بشدت از عمل می‌ترسه، بابا هنوز با تمام علائمی که میبینه مثل تمام این سال ها مخالف عمل هست، برادرم مثل همیشه نظری نداره و حتی از خود مامان چیزی نپرسیده و این میان منم و کلی نگرانی و هر روز وصیت کردن های مامان رو گوش دادن و ظاهر مسقره بازی درآوردن و از درون سوختن و دم نزدن 

نظرات 15 + ارسال نظر
آرزو دوشنبه 4 اسفند 1399 ساعت 15:22

سلام عزیزم.امروز تولد امام جواده(ع)
دعا می کنم ان شالله زود با خبرهای خوب میای.

سلام عزیزم
یک دنیا ممنون بابت مهربونیت

ل یکشنبه 3 اسفند 1399 ساعت 17:31

عزیزم جراحی واقعا سخته
همراهی کردن کسی که که جراحی این مدلی میشه از اونم سخت تر
تو یه سال دوتا از بستگان درجه یکم جراحی ستون فقرات و لگن داشتن با فاصله چند ماه
یکیشون چند ماه زمینگیر شد یکیشون یک ماه
به عنوان همراهشون واقعا سخخخخت بود برام
به معنای واقعی کلمه یه سال از عمرم زندگی نکردم
ما هم تا جایی که تونستیم در برابر جراحی مقاومت کردیم اما نهایتا ناچار شدیم
اما به نتیجه که فکر میکنم تمام خستگیام از بین میره
الان راحت راه میرن دیگه درد نمیکشن
امید برگشته تو جون و نگاهشون
جراحی اگه خوب انجام بشه ازشون بعدش تا مدتی خوب مراقبت بشه که برای شما هم انشاالله میشه مثل یه معجزه ست
واقعا از بعد از دوره نقاهتش همه چی خیلی بهتر میشه
فقط باید همه اعضای خانواده کمک کنن
تنهایی واقعا طاقت فرسا میشه
از اسم عمل و جراحی نترسید
فقط یه مدتی رو صبوری کنید
همه چی خوب میشه

ممنون از دلگرمیتون
من در پروسه نگهداری بعد از عمل مادرم تنهام ولی مطمئنم خدا کمکم میکنه
نهایتش اینه که دو سه ماهی بار و بندیل زندگیمون رو جمع میکینم و میریم خونه مادرم

سولماز یکشنبه 3 اسفند 1399 ساعت 11:35

عزیزم حق داری نگران باشی منم هروقت پدر یا مادرم عمل داشتن ازبس غصه میخوردم چند کیلو وزن کم میکردم البته با خواهرم شیفتی مراقبت میکردیم ازشون ، توکل به خدا کن انشاالله به خوبی و سلامتی عمل می کنند ، منم کلی دعا میکنم برات فقط سعی کن تا قبل عمل استراحت داشته باشی تا انرژی ذخیره کنی

ممنون
اونقدر دوست دارم منم الان غصه میخوردم لاغر میشدم شانس ندارم غصه رو میخورم اما نه تنها لاغر نمیشم دچار پرخوری عصبی هم میشم
خدا پدر و مادرتون رو براتون حفظ کنه
ممنون از انرژی مثبتی که میفرستید

سحر یکشنبه 3 اسفند 1399 ساعت 10:19

خدایی پدر و مادر فوق العاده ای داری که حتی تواین شرایطم می گن مارو اون مول حساب نکردیم
انشاالله به سلامتی عمل کنن و زود خوب بشن.

آره خدایی . دستشون درد نکنه . اما خب در دیزی بازه حیای گرربه کجا رفت ما هم باید سریع جور کنیم و برگردونیم تا برای عمل های بعدی به مشکل نخورن
انشالله

دل آرام یکشنبه 3 اسفند 1399 ساعت 00:16

منم زمان عمل معلوم بشه باید جمع کنم برم خونه ی مامان
چون فتق هم نباید وسیله سنگین بلند کنه
تازه مشکل سر کار رفتن و نگه داشتن بچه‌ها هم هست که موندم چیکار کنم
مستأصل شدم

شما به صورت شیفتی با خواهر و خانم برادرتون اینار رو کنید تا فشار به خودنتون و زندگی و نظم زندگی تون هم کمتر بشه

دل آرام یکشنبه 3 اسفند 1399 ساعت 00:13

هزینه های جراحی واقعا بالاست.

بسیار بالاست . چیزی نزدیک 90 میلیون وسایل روگفتند هزینه بیمارستان هم که جدا

غزل سپید شنبه 2 اسفند 1399 ساعت 23:06

عزیزم...کاملا قابل درکه حس و شرایطتون .کاش به جز دعا کار دیگه ای از ما برمیومد. به امید خدا از این روزهای سخت عبور می‌کنید.سربلند و شاد و سلامت.
دیگه بد و بیراه به وضع درمان و بیمه مملکت رو میگذارم واسه بعد.الان فقط سلامت عزیزتون مهمه و بس به هر قیمتی.
منتظر خبرهای خوبیم خواهر عزیز

اول سلامتی اما ایکاش بیمه واقعا بیمه بود و حمایتگر و دلگرمی

مینو شنبه 2 اسفند 1399 ساعت 18:41 http://Rozhayetanhaie.blogsky.com

ای بابا
چقدر سخت
هیچی سخت تر از بیماری اعضای خانواده نیست
امیدوارم بزودی خوب بشن اینجا برامون بنویسین

انشالله
چشم

دل آرام شنبه 2 اسفند 1399 ساعت 15:18

بد به دلت راه نده
آن شاالله که به خیر بگذره، منم مامانم جراحی داره، تو این کرونا دماغ آدم خون میاد، آدم نگرانه، بهت حق میدم نگران باشه ولی به اتفاقات خوب فکر کن، به اینکه بعد از جراحی آن شاالله همه چیز خوب پیش می‌ره و روز به روز بهتر میشه مامان

کاملا بهم ریخته شدم
کرونا از یک طرف بچه کوچیک داشتن از یک طرف
اینکه حداقل باید چند ماه جمع کنم برم حونه مامانم اینا بمونم از یک طرف
مبلغ زیادی رو از ممانم اینا قرض گرفتن و فعلا دستمون خالی بودن برای باز پرداخت از یک طرف ( هر چند که ازمون نخواستند و خودم که مطرح کردم بابا گفت ما رو اون پول حسب باز نکردیم و اصلا فکر میکنیم نداریم خودم جور میکنم .
هزینه بالای عمل از یک طرف
دعا کنید

سمیرا شنبه 2 اسفند 1399 ساعت 12:28 http://Khalvateman66.blogsky.com

عزیز دلم، انشاالله عملشون با موفقت انجام بشه و از اینهمه درد نجات پیدا کنن، اصلا بد به دلت راه نده

انشالله

الهامم شنبه 2 اسفند 1399 ساعت 11:28 http://eliss.blogfa.com

برای مادر عزیزتون دعا می کنم ایشالا با خبرای خوب بیایی اینجا و از عمل های موفقیت آمیز برامون بنویسی...

عزیزی، ممنون، انشالله که همه پدر و مادرها سالم و سلامت باشن

محدثه شنبه 2 اسفند 1399 ساعت 10:50

عزیزم تا اقدام نکنین بهبودی حاصل نمیشه... توکل به خدا انشالله خوش خبر باشی تو پست دبگه ... براشون دعا میکنم

عمو قندک شنبه 2 اسفند 1399 ساعت 10:37

سلام وهزاران درود
کارها آسان شود اما به صبر
واصبر علی ما اصابک
همیشه با خودت تکرارکن وبگو
گر نگهدار من آن است
که من می دانم
شیشه را در بغل سنگ
نگه می دارید
توکلت علی الله

سلام
توکلمون به خداست

نسترن شنبه 2 اسفند 1399 ساعت 08:07 http://second-house.blogfa.com/

به امیدخدا عمل با نتیجه عالی و بخوبی انجام میشه
براشون حمد شفا میخونم

انشالله
ممنون

سمانه شنبه 2 اسفند 1399 ساعت 08:06 http://weronika.blogsky.com

انشالله که به زودی زود حالشون خوب شه و عمل ها هم به خوبی انجام شن
و انشالله خدا ب شما هم توان مضاعف برای حفظ روحیه بده

انشالله

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.