پسرم دوست دارم

در راستای پست قبلی

خیلی از رفتارها و ترس های ما ریشه در گذشته ما داره . ممکنه علت بعضی هاشون رو بدونیم و علت بعضی ها رو هم نه . مثلا من خودم با اینکه شناگر خوبی هستم اما نمیتونم از قسمت کم عمق شنا کنان به قسمت عمیق برم اما از عمیق به کم عمق مشکلی ندارم . چرا ؟ چون از اینکه زیر پام خالی بشه حس خفگی بهم دست میده و وقتی میخوام از قسمت کم عمق به عمیق برم اون شیب اون احساس رو در وجودم شعله ور میکنه و به کمک احتیاج پیدا میکنم . همین ترس باعث شده که من هیچ وقت از دریا لذت نبرم و نهایت کنار ساحل بایستم و مچ پام خیس بشه  . دلیل رو خیلی از خانواده پرس و  جو کردم اما چیزی دستگیرم نشد . یا اینکه از اینکه کسی به جلوی  سرم دست بزنه و موهام رو   نوازش کنه بی اختیار سرم رو به عقب میکشم و اون شخص رو هل میدم . دلیل این یکی رو میدونم . بچه بودم که به خاطر تشخیص اشتباه دکتر در علت ریزش موهام بهم آمپول داد و آمپول ها به کف سرم تزریق میشد . یادمه قبل از هر تزریق دکتر دستش رو به موهام میکشید و من با تمام توان با دستام دکتر رو هل میدادم و گریه میکردم . ضمیر ناخودآگاه دقیقا همینه . میتونه چندین سال بعد در موقعیت مشابه یقه ات رو بگیره یا وجودت رو لبریز از آرامش و حس خوب کنه یا سرشار از ترس و احساس ترس

من در روز چندین بار به آینه میگم دوست دارم یا از همون نوزادی وقتی بی تابی میکرد بغلش میکردم و میگفتم بیا قلبامون رو بزاریم رو هم آروم بشیم . چند روز پیش خیلی کلافه بودم اومد خودش رو تو بغلم جا داد و سینه اش رو بهم چسبوند و گفت قبل من قبل تو خوب شدی ( قلبش رو به قلب من  چسبوند و گفت قلبم رو رو قلب تو گذاشتم  الان خوب میشی) چندین سال دیگه این کار مثل همون کار زشتم در مورد رادیاتور میشه ضمیر ناخودآگاهش  از یکیش احساس خوشی پیدا میکنه از یکی ترس و غم و وحشت .

مواظب خوراک احساسی بچه هامون باشیم . بچه ها امانت آینده در امروز ما هستند و قراره آینده رو با لذت بردن و احساس آرامش از امروزشون بسازن . ÷سرم اگر رفتار بدی نسبت بهت داشتم ببخشید . مطمئن باش آگاهانه نبودو سعی میکنم من بعد از این اشتباه ها تا جایی که میتونم و متوجه میشم انجام ندم  . دوست دارم

نظرات 2 + ارسال نظر
گندم جمعه 12 دی 1399 ساعت 12:42

واقعا درسته
الان دخترک من هم بدجور اخم می کنه و میدونم اول از خواهرش وبعد از من یاد گرفته انگشتش رو درست مثل خودم بالا میاره تو هوا تکون میده و با اخم و تحکم خواسته اش رو اعلام می کنه البته که من می خندم براش می خونم اخم نکن بت نمیاد ....
یک خاطره بگم : دو تا پسرخاله فسقلی داشتم الان دیگه مرد شدند یک روز باباش عصبانی هست و دیرش شده و در حال رفتن به اداره هست بزرگه به پدرش میگه کجا میری منم میام و میگه قبرستون ...
فرداش بزرگه دست کوچیکه رو میگیره و من میرم قبرستون بیا باهم بریم .

باید مواظب رفتارمون باشیم
بچه ها آینه تمام قد رفتارمون هستند

سحر سه‌شنبه 9 دی 1399 ساعت 20:03 http://Senatorvakhanomesh.blogfa.com

خیلی از رفتارای ما ریشه در کودکی داره
خود من از ناز نوازش ملایم که گاهی بشم بدم می یاد ازاینکه بهم بچسبن خوشحال نمی شم و گاهی می بینم علتش می دونم اون تو کودکی....
اینکه ی کمالگرایی بدی دارم و هیجوقت کامل خوشحال تیستم اینم می دونم علتش.‌‌و خیلی چیزای دیگه
خیلی سخته ولی باید حواسمون به رفتارمون باشه واقعا

خیلی از دلایل رو میدونیم، نمیدونم در گذشته به ما کمتر توجه میشد یا آگاهی نبود، به هر حال گذشته گذشته و اثراتش روی ما به جا مونده رفتار پسرم تلنگر عجیبی بهم بود که ما ناخواسته دچار اشتباهات نشیم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.