شب های بیقراری 2

امروز مجددا رفتیم آزمایش دادیم . هنوز CRP مثبت هست ولی خدا روشکر تعداد گلبول های سفید بیشتر شده بود و دکتر میگفت این یعنی بدن داره سیستم ایمنی اش رو بازسازی میکنه . جواب سی تی اسکن هم آماده شد . رفتم گرفتم و گفتند ببر اورژانس به رزیدنت ها نشون بده . به محض دیدن گفتند کروناست و بسیار شدید و باید بستری بشه . مریض کجاست ؟ گفتم داخل ماشین . گفتند سریع ببرش بیمارستان . یعنی صدای ضربان قلبم رو داخل هر دو تا گوش هام میشنیدم . اومدم داخل ماشین . دکتر درمانگاه گفته بود داره بهتر میشه و اینا میگفتند شدید هست . سنگ گفت چی شد گفتم میگن باید ببری بیمارستان نشون بدی . گفت من نمیام بریم خونه . گفتم : گفتند کروناست و شدید . وا رفت / عصبی شد . تند شد . همه رو به جون میخریدم . صداش رو  بالا برد . سرم رو تکیه داده بودم به فرمان و گوش میدادم . یکم که آروم شد گفتم : تموم شد .بیا حالا تصمیم بگیریم . گفت من حاضر نیستم برم بیمارستان بستری بشم . گفتم منم همینطور . شما فقط و فقط خونه میمونی . اما عقل حگم میکنه بریم بیمارستان نشون بدیم که اگر دارویی نیاز هست بدن . هر بیمارستانی هم بگی من نوکرتم میبرمت . چند تا تماس گرفت و آخر سر گفت بیا بریم پیش فلانی (یکی از دوستانش که پزشک هستند و فوق تخصص بیهوشی قلب) . باهاش تماس گرفت گفت من الان بیمارستان هستم سریع بیایید . قبلش هم یک عکس از گزارش سی تی فرستادیم براش . سریع رسیدیم . گفت من جواب رو دیدم کروناست . بعد چنان دعوایی کرد که چرا رعایت نمیکنید . گفتم رعایت میکنیم . گفت چرا الان کنارش ایستادی . حداقل فاصله دو متری باید داشته باشید . گفت این چه ماسکی هست که زدید .فکر میکنید این تاثیر داره . گفت باید سه تا رو هم بزنید و بهتره  N95‌بزنید و هر دو ساعت عوض کنید . بعد عکس سی تی رو دید و گفت صد در صد کروناست . ریه راست کاملا درگیر شده اما وضعیتت داره بهتر میشه . بهتره بری خونه و قرنطینه بشی . و نهایتا آب پاکی رو رو دستم ریخت  و گفت شما هم یا تا الان گرفتی یامیگیری . چون در دوره انتقال  و نهفتگی اش نمیدونستید . سنگ گفت دکتر وضعیت ریه خانمم همینطوری هم بد هست گفت من واقعیت رو گفتم . در ضمن نباید تا 14 روز از خونه بیرون برید و با کسی در تماس باشید . بچه ها نمیگیرند ولی می تونند ناقل خوبی باشن . با پدر و مادرهاتون قطع رفت و آمد کنید چون براشون به تمام معنی کشنده است . گفت ذات الریه در شش ماه آدم رو میکشه ولی این لعنتیدر دو سه روز . پرسیدم دارو چی؟‌گفت هیچی . گفت هر کیاومد گفت دارو کشف کردیم برای بیماری که دو سه ماه هست اومده داره چرت میگه . هیچکس ماهیت این ویروس رو نمیشناسه کی گفته این ویروس با گرای هوا از بین میره . معلوم نیست . گفت متاسفانه دولت چنان اعلام کرد که این ویروس چیزی نیست اما واقعا چیز مهمی هست . پزسیدم از کجا باید بدونیک خوب شده ؟ گفت از وضعیت تنفس . یواش یواش سبک میشه . قوای بدنیش بر میگرده . تایم استراحت و خوابش کمتر میشه وی بعد از خوب شدن هم باز 14 روز باید همون شرایط قرنطینه رو باز باید داشته باشید تا ناقل بیماری نباشه . نمیدونم چرا ولی خیالم از بابت سنگ تا حدود زیادی راحت شده بود و ترسم روی خودم متمرکز شده بود . اگر من بگیرم شاید .... تمام طول مسیر چشمام پر اشک بود . به آینه و پدر ومادرم فکر میکردم . رسیدیم خونه سنگ رفت داخل اتاقش ، من لباس هام رو عوش کردم و دست و صورتم رو شستم و رفتم دنبال آینه و به خانواده سنگ گفتم تا 14 روز دیگه در خونه ما رو نزنند و اگر چیزی میخواستند بدن بزارن پشت در و برن من برمیدارم . و اینچنین قرنطبنه جدی تر ما مجددا شروع شد . من داخل خونه پیش آینه باید ماسک داشته باشم تا خدای ناکرده بچه اذیت نشه . یکم با خودم کلنجار رفتم و بلاخره تونستم خودم رو آروم کنم که پدرم تماس گرفت و گفت برات صد تا ماسک خریدم قراره دوستم برات بیاره . بعد حال سنگ رو پرسید و نهایتا گفت امروز در اداره متوجه شدیم که سه تا از بچه ها گرفتند و با اینکه میدونستند تا همین امروز اومدند اداره و امروز حالشون بد شد و همه متوجه شدند . این حرف مثل ریخته شدن یک کتری آب داغ روی سرم بود . گفتم بابا چند بار گفتم نرو . الان من چه خاکی سرم بریزم . تو که اوضاع قلبی ات هم خوب نیست . گفت ایشالله چیزی نمیشه . گفتم خدا عقل داده میگی ایشالله .گریه میکردم . آینه نمیدونست چی شده سمگ از اون اتاق کمیپرسید چی شده . تلفن رو قطع کردم و به حال خودم شدیدتر گریه کردم . طفلک آینه . همش میومد بغلم میکرد . بغض کرده بود و جلوم واستاده بود .بعد دیدم باز بابا زنگ زد . گفت خوبم گفتم مواظب خودت باش. گفت به مامان چیزی نگفتم . گفتم خیلی مواظب خودتون باشید . من الان نمیتونم بیام . گفت باشه شماره حساب بده عیدیتون رو بریزم . گفتم نمیخام هر موقع همه چیز خوب شد میام میگیرم . بعد برادرم تماس گرفت گفت الان بابا گفت سنگ مریض شده . کاری داری بیام . گفتم نه داداش . تو حواست به مامان اینا باشه . ماجرای اداره بابا رو گفتم گفتم رفتی خونشون با دو متر فاصله باش. حواست به بابا و مامان باشه . از خونه هم بیرون نرو . مواظب بچه ها هم باش .

بعد هم نشستم و به این روزهای خودم و امثال خودم و بدتر از خودم ها فکر کردم . امثال موقع سال تحویل یه عده مثل ما با اینکه یکجا هستند اما از هم فاصله دارن . یک عده عزیزانشون رو تخت بیمارستان هستند و قلب هاشون از دوری متلاطم . یه عده عزیزانشون رو از دست دادن و حتی نمیتونند یک مراسم ساده بگیرن و به تمام معنی داغدار . یک عده کتار خانواده خوش و خرم با لب خندان و متاسفانه عده ای هم مثل چی در جاده ها و مسافرت و دید و بازدید و ویران کردن زندگی دیگران . تو رو خدا بمونید خونه هاتون . اگر احساس حتی سردرد دارید بمونید خونه و استراحت کنید . هم خودتون رو بدبخت میکنید هم دیگران رو .کمتر از 30 ساعت به سال جدید مونده . انشالله که همین 30 ساعت رو هم به سلامتی سپری کنید و سال جدید سرشار از خوشی ها براتون باشه . برای همه اونایی که گرفتار شدند دعا کنیم . اگر در ساختمانی که زندگی میکنیم کسی قرنطینه هست یک شاخه گل یا یک نوشته یا هر چیزی پشت در خونشون بزاریم و براشون آرزوی بهبودی کنیم و سال جدید رو تبریک بگیم . در حد توانمون به هر کی که میتونیم کمک کنیم  حتی شده با یک لبخند . از تماس با بزرگتر ها و فامیل غاقل نشیم یادمون باشه سالهاست که در محبت و مهربونی اونا به رومون باز بوده و الان بنا به شرایط و رعایت احوالات فقط تلفنی یادشون کنیم . بزرگتر کوچکتر نکنیم . مراقب دلهای کوچولوی کوچولوها باشیم . مبادا این خونه موندن و حوصله سر رفتن ها باعث عصبانیتمون نسبت به اون ها بشه . عیدی بچه ها رو فراموش نکنیم اگر بزرگ هستند بهشون توضیح بدیم یا کارت به کارت کنیم و بعدا حساب کنیم اما اگر مثل آینه کوچولو هستند میشه با هر چیزی که حتی با روزنامه کادو کنید و بزارید جایی که صبح بیدار شد ببینه کلی لذت میبره . من یک بسته چوب شور که خیلی دوست داره میخوام براش کادو کنم و بعد براش آهنگ بزارم و دو تایی بالا پایین بپریم . اگر اسباب بازی که تا حالا ندیده و در خونه دارید هم گزینه خوبی هست . ما یک  قطار کنترلی داریم که مامانم در سیسمونی خریده بود . گذاشتم برای روزی که دیگه حسابی از بیرون نرفتم خسته است رو کنم .

 من و آینه امروز با وجود تمام این مشکلات با هم ژله درست کردیم . هم زدن رو آینه انجام داد . کلی کیف کرد. کلی رو میز و کف آشپزخونه ریخت . چند باری دستاش رو کرد داخلش و گفت داغ اما در مجموع کیف کرد . و نهایتا باز آشپزخونه مرتب شد . انشالله فردا میریم برای پختن کیک . به خاطر نزدیکی اتاق قرنطینه به اتاق خواب آینه فعلا هر دو جلوی تلویزیون میخوابیم و از اونجایی که بیشتر اوقات تنها خوابیده همش بیدار میشه و غر میزنه و من رو از رو تشک و محدوده خودش میندازه کنار .

نظرات 19 + ارسال نظر
آرزو شنبه 2 فروردین 1399 ساعت 01:49

سلام عزیزم.جز دعا هیچ کاری از دستم برنمیاد.ای کاش نزدیکت بودم و آینه رو راحت می آوردی خونمون تا هر وقت که می خواستی هم بازی پسر و دخترم می شد.
می دونم شرایط فوق سخته ولی خواهش می کنم خودت بیشتر بخواب .هر وقت آینه خوابید تو هم بخواب.چون تو خواب بدن فرصت داره کمبوداش رو جبران کنه.
من مطمئنم همه چیز عالللی پیش میره
دست خدا تو دستات

سلام،. مهربون و عزیز دلی،. خیلی ممنون
دلیل شب دیر خوابیدن هام اینه که کارهام رو انجام میدم تا برای صبح فقط درست کردن غذا بمونه تا بتونم برای پسرم وقت بیشتری بزارم، خیلی بی‌تابی میکنه و بهونه باباش رو میگیره، مجبورا یه جورایی تمام وقت در اختیارش باشم، به خاطر همین دیر میخوابم و همین تا دیر وقت بیدار موندن خوابم رو بهم میزنه و نمیتونم بعدش خوب بخوابم، اما دارم سعی میکنم از خواب بعد از ظهر پسرم من هم نهایت استفاده رو ببرم
ممنون که به یادمی

ما و تربچه مون شنبه 2 فروردین 1399 ساعت 00:05 http://torobchenoghli.blogfa.com

انشالا که به زودی همسر بهتر میشن
خوشحالم که قوی هستی
خدا کنه پست بعدی در مورد بهبودی
و حال خوب هر سه نفر تون بنویسی

ممنون عزیزم

پریوار جمعه 1 فروردین 1399 ساعت 23:51

من فقط خشکی گلو دارم از دیشب تا حالا با سوزش تو قفسه سینه ینی وسط فک کنم جناق
میگم شاید مال اسید معدم باشه نمیدونم تو شک افتادم
علتش کروناست ایا ؟؟ :(
الان من باس چکا کنم شما ک بلدی

شک به کرونا و فکر کردن به کرونا بدتر از خود کرونا ست، من خودمم زنگ زدم به 4030، راهنمایی ات می‌کنند، سوپ و مایعات گرم بخور، میوه ها و سبزیجات حاوی ویتامین سی بخور، اصلا آب سرد نخور،. چیزهای حساسیت زا نخور، و اگر احساس ناراحتی میکنی و شک داری از اطرافیانت و خانواده ات فاصله دو متری رو حفظ کن، یک اپلیکیشن هم هست بنام AC19نصب کن مرحله به مرحله سوال میپرسه و بعد راهنمایی ات میکنه، اما واقعا اگر شک داری همونطور که تلویزیون اعلام میکنه با 4030 تماس بگیر

دل آرام جمعه 1 فروردین 1399 ساعت 23:37

بدترین اتفاق الان بیخوابیه برات.
خواهرشوهر رو بگو پسرت رو نگه داره، بخواب. اگه خوب استراحت نکنی سخت بیمار میشی. خودت رو از پا ننداز

دارم سعی میکنم بعداز ظهرها با پسرم بخوابم، به خاطر بهانه گیری هاش مجبورم کارهام رو شب ها بعد از خوابیدن اون انجام بدم و در طول روز در اختیار پسرک باشم
حال تو دلی چطوره؟

شکوه جمعه 1 فروردین 1399 ساعت 16:57

سلام عزیزم اولین باره کامنت میذارم مطمینا روزای سختی رو دارین طی میکنید ولی انشاالله خدا کمک میکنه مواظب خودتون باشید منم از صبح امروز دچار سردرد کمی سرفه وخشکی گلو هستم فعلا دارم استراحت میکنم از صبح همش به شما فکر میکنم لطفا ما رو بیخبر نگذارید به امید روزای خوب

سلام، سیستم ایمنی بدنتون رو تقویت کنید،. مواظب خودتون باشید
من یک عدد لیموترش و دو تا پرتقال رو پوست کندم و خرد کردم و خسته هاش رو جدا کردم و کمی دارچین و زنجبیل ریختم و هم دم و ریختم داخل شیشه و روشون تا اندازه ای که روی مواد رو بگیره عسل ریختم،یک ساعت بعد قشنگ عسل با آب پرتقال و لیمو ترش مخلوط میشه و حالت آبکی پیدا میکنه،. روزی یکبار نصف لیوان میخوریم،. عالیه، مواظب خودت باش

ونوس جمعه 1 فروردین 1399 ساعت 15:06 http://calmdreams.blogfa.com

عزیزم خوندم و اشک ریختم.. نه بخاطر ویروس لعنتی... که بخاطر اونم براتون ناراحت شدم
بیشتر بخاطر قوی بودنت و طرز فکرت
خداروشکر همسرت رو به بهبود هستند و خودت هم به خودت برسی مطمئن باش که نمیگیری.
تا میتونی آب میوه طبیعی و مایعات بخور
شنیدم که این ویروس لعنتی تا 4 روز تو راه گلو میمونه و با مایعات زیاد منتقل میشه به معده و دفع میشه
ولی کسی ندونه و مایعات نخوره میره توی ریه.
خداروشکر که شما زود متوجه شدی
منتظر خوندن خبرهای خوب هستم

سلام،. سال نوتون مبارک ، باید قوی بود

پریوار جمعه 1 فروردین 1399 ساعت 13:55

سلام شیشه خانوم ایشالله حال روحی و جسمیتون خوب باشه
درسته تو وضعیت خوبی نیستیم ولی سال جدیدتون مبارک

علائم اولیه همسرتون رو میشه بگید که چجوری بودن و چی بودن ؟؟
ممنون میشم ک بگین

سلام،. ممنون
سال نو شما مبارک
بدن درد، دو شب تب بالای 38 و بعد خوب شد، یه چیزی شبیه سرماخوردگی با کلافگی بیشتر، یکبار هم 5 دقیقه ای به خاطر ضعف از هوش رفتند و 5 دقیقه بعد هوشیار شدند،. هر کسی ممکنه علائم مختلفی داشته باشه

مهربانو جمعه 1 فروردین 1399 ساعت 09:11

سلام شیشه جان. سال نو مبارک عزیزم.
من قشنگ حال اون پزشکی که همسرتون رو دیدم درک میکنم منم روزی که خوندم انگار دنیا رو سرم خراب شد. ولی همینطور که خودتون گفتین شرایط کمک براتون امکان پذیر نیست.
مسلما ما خیلی چیزها رو در مورد این ویروس نمی‌دونیم و شما هم تا الان خیلی مواظب بودین. از صمیم قلب آروزی بهترین ها رو براتون دارم.

فقط شیشه جان اگر ۲ تا دستشویی دارین بهتر هست که فعلا همسرتون دستشویی مخصوص خودشون رو داشته باشن‌. حتما تمام دستگیره ها که ایشون دست میزنن رو ضدعفونی بکنید. و تو خونه از ماسک استفاده کنید. عالیه که پنجره رو باز گذاشتین که هوا جریان داشته باشه اینکار رو ادامه بدین . وقتی به وسائلشون دست میزنید حتما از دستکش استفاده کنید. و همینطور وقتی لباس هاشون رو می شورین. دستکش و ماسک الان برای شما خیلی مهمه چون دارین از کسی که این مریضی رو داره نگه داری میکنید‌ .
خیلی مواظب تغذیه و خواب خودتون باشین. از خودتون خواهش میکنم قافل نشین

سلام، سال نو مبارک
نه متاسفانه دستشویی یک عدد هست، الان بیشتر از همه نگران پسرم هستم،. چون علائم من مثل بدن درد و سرفه و سوزش گلو و کمی تب از امروز شروع شده اما خب نه کسی رو دارم و نه جایی رو که بذارم پسرم بره، پس تا اونجایی که بتونم سرپا هستم، البته یک قسمت زیاد حالم به کمبود خواب شدیدم مربوط میشه، از روزی که همسرم بیمارش ه و قرنطینه شروع شده شاید شب ها کمتر از 3 ساعت میخوابم، بعد از ظهرها هم اگر پسرم بخوابه بعد از کارها شاید بتونم نیم ساعتی دراز بکشم، اگر 8،9 ساعت یکسره بخوابم احتمالا بهتر میشم

پرنسا جمعه 1 فروردین 1399 ساعت 08:02

سلام
پس حالا که تصمیم گرفتی محکم و قوی وایستا و فراموش نکن اول از خودت مراقبت کنی و بعد سنگ.
و انشالله هیچ اتفاقی نمی افته و همه چی به خیر میگذره.
خدا حافظت باشه.ما هم دعا میکنیم اگه قابل باشیم.
راستی سال نو ات مبارک .

سلام، سال نو مبارک
بله باید محکم بود و هستم، ممنون که بفکرم هستید

سحر پنج‌شنبه 29 اسفند 1398 ساعت 23:54 http://Senatorvakhanomesh.blogfa.com

شیشه تو قوی هستی قوی تر باش
ما شکستش می دیم
شک نکن
گریه کردم برای همه مون
اپا بعدش گفتم که چی هی گریه می کنی
قوی باش شاد باش
ما اشرف مخلوقاتیم
همه کار ازمون برمی یاد
ستل جدید منتظرمون
عشق و خنده های زیادی منتظرمونن
یاد نره

منم دیروز گریه کردم، ترسیدم، از نبودنم ترسیدم،. از ندیدن پسرم ترسیدم، اما بعد فهمیدم همه امور بدست خداست،. من به خدا توکل کردم، مراقبت میکنم، دیگه 24 ساعته ماسک میزنم اونم، که هم مواظب خودم باشم و هم خدای نکرده برای آینه مشکلی پیش نیاد
سال نوتون مبارک،. انشالله که سال گی خوب و خوش برای شما و خانواده باشه، التماس میکنم جایی نرید،. مراقب خودتون باشید

دریا پنج‌شنبه 29 اسفند 1398 ساعت 21:50

عزیزم ایشالله که ۹۹ برات بهترین سال زندگیت باشه همراه با تنی سالم
ساعت ۸ موقع خوندن دعای توسل خیلی برای شما و همسرتون دعا کردم
ایشالله که با خبرای خوبی بیای بنویسی

عزیزم لطف کردی، منم برای همه دعا کردم
انشالله
سال نوتون هم مبارک، انشالله که سرشار از برکت و شادی و ایام خوب باشه براتون

V پنج‌شنبه 29 اسفند 1398 ساعت 21:44

سلام.امیدوارم حال خودتون و خانوادتون خوب خوب باشه.
عزیزم من امشب موقع خوندن دعای توسلم به یاد شما بودم.
ان شاءالله تمام مردم جهان از دست این ویروس راحت بشن.
خیلی شرایط سختیه و متاسفانه یه سری ... میرن مسافرت!!
خدا خودش یاورتون باشه.
سال جدیدتون پر از برکت و شادی و سلامتی باشه

سلام
ممنون عزیزم، متاسفانه هنوز عده ای هستند این بیماری و باور نکردند ، خدا خودش حافظ و نگهدارمون باشه
سال نوتون هم مبارک و سرشار از ‌خیر و برکت

* پنج‌شنبه 29 اسفند 1398 ساعت 20:46

واقعا دست مریزاد به شما انشاله سلامت بمونید و این دوره را هم با حداقل آسیب بگذرونید. شما قهرمان هستید که هم پرستاری میکنید هم خانه داری و هم بچه داری. زنهایی مثل شما باید زندگی کنند و زندگی بسازنند. آرزوی شادی و سلامتی برای همه اعضا خانواده و به ویژه خود شما دارم.

خانم ها بلاخص مادرها قوی هستند، چون خدا در وجودشون چیزی قرار داده که اونها رو منحصر به فرد میکنه، مطمئنا شما هم در وجودتون تک تک این ویژگی ها رو دارید و برای زندگی تون هرکاری که میتونید انجام میدید
انشالله که سال جدید سرشار از خیر و برکت براتون باشه

رویای ۵۸ پنج‌شنبه 29 اسفند 1398 ساعت 19:29

ان شالله زودتر بهتر میشه اقای همسر و شما هم مبتلا نمی شید

انشالله
سال نو مبارک

فاطمه پنج‌شنبه 29 اسفند 1398 ساعت 17:37

عزیزم توروخداناراحت نباش.منم حالتودرک میکنم چون دخترم تقریباهم سن وسال آینست ودوهفته پیش خفیف همین بیماری روگرفتم.همش میگفتم اگه من نباشم تکلیف دخترم چی میشه کی بزرگش میکنه اماخداروشکربهترشدم.توهم که هنوزنگرفتی شایدم هیچ وقت درگیرنشی.اگه هم خدای نکرده گرفتی نهایت بروبیمارستان اونجاازنظراکسیژن دهی بهتره.یاازهمین الان برنامه غذایی سوپ و...برای خودت بچین بامصرف مایعات گرم که اگه توبدنته خارج شه.توکل برخدا..‌‌

سلام، من تمام تلاشم رو انجام میدم که نگیرم و الان جلوی آینه یعنی 24 ساعته با ماسک میگردم
دکتر هم گفت باید مایعات زیاد خورد، ممنون از راهنمایی تون
انشالله که این سال، سال پر خیر و برکتی براتون باشه

Sepid پنج‌شنبه 29 اسفند 1398 ساعت 13:44

سلام عزیزم امیدوارم حالتون خوب باشه و هر سه شما بسلامتی این روزهارو بگذرونید. این ایدی کانال ک براتون میفرستم ازدمنوش های چینی گفتن ک چقدر موثر بوده
دوسداشتین از مطالبش استفاده کنین شاید بدردتون بخوره
@energy_plus_top

سلام، ممنون
سال نو مبارک

نسترن پنج‌شنبه 29 اسفند 1398 ساعت 10:12

از خدا و با تمام وجودم برای اقای سنگ بهبودی کامل و سریع میخوام و میدونم معجزه وجود داره و شما درگیر نمیشید...
امیدوارم سال جدید پر از برکت و عشق باشه براتون

سلام،. سال نو مبارک
ممنون عزیز دلم

گندم پنج‌شنبه 29 اسفند 1398 ساعت 09:58 http://40week.blogfa.com

سلام عزیزم
شاید فردا نرسم بیام پای نت الهی که سال آینده براتون پر از خیر و سلامتی و شادی باشه .
الان هم وسط تمیزکاری آشپزخونه یادت افتادم و گفتم بیام ببینم چه کردی ؟متاسفم ، حیف که کاری از دستم برنمی اد .
آب جو پخته شده را بهشون بده خیلی خوبه .

سلام،. سال نو مبارک، انشالله که سرشار از خیر و برکت باشه براتون
اشتهاش رو کاملا از دست داده اما حتما براش درست میکنم، ممنون

mahna پنج‌شنبه 29 اسفند 1398 ساعت 06:48 https://mrsmimm.blogsky.com

شیشه جان خدا رو شکر که حال سنگ داره بهتر میشه، انشاءالله به زودی حالشون خوب میشه. با هر خط نوشته تون اشک ریختم و براتون دعا کردم. من در کامنت گذاشتن معمولا تنبلم اما خیلی وقت پیش می خواستم براتون بنویسم که شما پارسال از سفرتون به فومن نوشته بودید و من عاشق توصیف شما از هتل شده بودم. باالاخره در آبان ماه فرصتی دست داد که من و همسر و پسرم بتونیم بریم فومن و تو این هتل ساکن باشیم. اون دو سه روز همش شما رو دعا می کردم و هر لحظه به یادتون بودم و به همسرمم گفتم که شما باعث رقم خوردن اون دو سه روز خوب در زندگیمون بودید. حالا هم خودم و همسرم براتون دعا می کنیم و امیدوارم به زودی لبخند مهمون لب همه ی ما بشه. الهی آمین.

سلام. خوشحالم که سفر به شمال و هتل معین براتون خوب و خاطره انگیز بود
سال نو مبارک
انشالله که این بیماری از جامعه بشری دور بشه، الهی آمین

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.