دعا کیند

عطر کیک دارچینی که به سفارش سنگ درست کردم خونه رو گرفته. شیر کاکائو درست کردم و دارم با یک برش کیک می خورم .

قبل از تولد آینه مصمم بودم که هفت ماهگی شروع کنم به از شیر گرفتن آینه و یا وابستگی اش رو کم کنم . اما امروز در حالی که چند روز دیگه هفت ماهگی رو به پایان هست باید بگم در این کار بشدت شکست خوردم . از زمانی که غذای کمکی رو شروع کردم وابستگی آینه به شیر من دو برابر شد . دکتر گفته بود قبل از غذا بهش شیر بده . من الان نیم ساعت قبل از غذا و بلافاصله بعد از غذا بهش شیر میدم . یعنی اگر اون بلافاصله اتفاق نیوفته چنان گریه ای میکنه و لباسم رو میکشه که دل آدم کباب میشه . با خاله سنگ که روانشناس هست صحبت میکردم گفت ممکنه دچار اضطراب شده باشه و فکر میکنه چون غذا میخوره دیگه نمی خواهی بهش شیر بدی به همین خاطر این کار رو میکنه.وگرنه خدا رو شکر غذا خوردنش خوب شده و بیشتر وقت ها اون شیر اضافه ای رو که می خوره رو بالا میاره

اسکواش رفتم ,خوشم اومد,شاید یک باشگاه خوب پیدا کنم و برم,من از نت برگ خریده بودم نوشته بود سه جلسه آموزش گروهی با زمین و مربی ,اما از همون جلسه اول مربی گفت هر جلسه یک نت برگ ,یکم توضیح دادم که اینطوری نوشته جلسه دوم رو هم فیکس کرد و رفتم اما جلسه سوم رو برام پیغام فرستاد که شما اشتباه کردید و اصلا باید یک جلسه میومدید و جلسه دوم رو اضافه اومدید و به قول سنگ حرف و حدیث الکی,منم گفتم اشکالی نداره جلسه سوم کنسل ,اصلا اگر فکر میکنید ضرر کردید هزینه جلسه دوم رو هم بدم, و اینچنین فعلا دنبال یک باشگاه خوب در حوالی مرکز یا شرق تهران هستم

شب یلدا اگر خدا بخواد قراره یک اتفاق قشنگ برام بیفته, انشالله .

سنگ دو هفته پیش یک سفرکاری رفته بود قزوین و وقتی برگشت گفت شیشه دی ماه یک سفر یک روزه به قزوین داشته باشیم . خودش در 6 ساعتی که اونجا بود کلی رفته بود گشته بود و خیلی خیلی لذت برده بود . گفتم باشه و اینچنین است که احتمالا در هفته اول دی ماه یک روز بیاییم قزوین . شاید یک شب بمونیم شاید هم شب برگردیم . فعلا قول خرید دو تا قابلمه و یک ماهیتابه مسی از قزوین رو ازش گرفتم . قول داده هر جا که میره ماموریت بعدش ما رو هم ببره .

صدای دعای همسایه بالایی باز میاد و مثل همیشه آینه ترسید و گریه کرد و سنگ بردتش اتاقش و دارن با آویزهای تخت بازی میکنند . این روزها بیشتر از قبل آماج حملات در مورد نحوه تربیت آینه هستم . بهم میگن بچه رو پاستوریزه بار آوردی. دستش رو به میز گرفته بود و واستاده بود گفتم مواظب باشید میفته گفتند هیچی نمیشه چند ثانیه بعد با سر افتاد زمین . رفتم بغلش کردم و بوسش کردم و نازش میکردم میگن خیلی حساسی بزار گریه کنه زیاد توجه نشون نده . یا اینکه چون غذای آینه رو قبل از غذای خودمون میدم (البته در مهمانی ها و جایی که مهمان هستیم وگرنه خونه رو صندلی غذاش میشینه و همزمان با ما غذا می خوره ) موقع پهن کردن سفره نزدیک سفره نمیشه و با وسایلش کنار خودم بازی میکنه اعتراض کردند که این بچه یه چیزیش هست چرا نمیاد داخل سفره . یا اینکه چون تا حالا بهش خیار ندادم اصلا به خیار اشتیاقی نداره و باز همین یعنی تربیت نادرست .

یکشنبه هم قرار مهمی دارم . از اون قرارهایی که میتونه نقش بسزایی در سه ماهه پایانی سال در زندگیم بزاره . برای اتفاق قشنگ شب یلدا دعام کنید . انشالله که به زیباترین شکل ممکن رقم بخوره .


نظرات 8 + ارسال نظر
گندم چهارشنبه 28 آذر 1397 ساعت 23:00

سلام امان از واکسن 6 ماهگی فسقلی ما هم اوضاعش بد شد دختر من که از اول دوبار برای شیر خوردن بیدار میشد حالا دقیقا هر یک ساعت شیر می خواد روز شب هم نداره . دیشب هم تب کرد و تمام شب خواب و بیدار بودم الن از خستگی هلاکم .
همیشه نصیحت دیگران رو به خنده رد کن و کار خودت رو بکن
سر بچه قبلی به من عملا می گفتن شیرت همش ابه بهش نده فایده نداره فلانی به بچه اش شیر سویا میده اینقدر رشدش خوبه که نگو ویا چرا تو غذای بچه گوشت میریزی سنگین میشه و یا انگل میگیره خلاصه چون طرف من کم سواد هم بود زیاد توجهی نمی کردم و جوابی نمی دادم و قبول دارم که حالا کمی پرروتر شدم

بعد از واکسن شش ماهگی واقعا پسرم به چیز دیگه شد،یک هفته پدرم و در آورد
منم در زمینه تربیت و رسیدگی به.پسرم و کلا زندگی شخصی ۶دم پررویی هستم و زیاد به حرف کسی گوش نمیدم.چشم میگم ولی کار خودمو میکنم

شیرین یکشنبه 25 آذر 1397 ساعت 14:51

شیشه جان از صمیم قلب میخوام هر چی توی دلت هست برآورده به خیر بشه عزیزم

مممنون عزیزم

سحر شنبه 24 آذر 1397 ساعت 14:05 http://senatorvakhanimesh

به سلامتی گلم انشاالله موفق باشی
آره باقلوا داره خیلی هم طعم خوبی داره اما سعی کن جای خوب بخری مثل شیرین فروشی نسترن... نوش جونتون

ممنون از راهنمایی تون

دل آرام شنبه 24 آذر 1397 ساعت 11:31

همین نیتت رو متوجه شده. خیلی زبلن این کوچولوها.
پیشنهاد میدم برا حذف الکی ها یه طوری سرگرمش کنی که یادش بره. چون نه گفتن باعث حساسیت و اصرار بیشترش میشه.
در مورد گریه واقعا زیر یکسال گریه ی الکی نداریم. حتی الکی و ادا هم باید با آغوش پاسخ داده بشه. این موضوع رو قدیمی های عزیز قبول ندارن.
در مورد باشگاه بگو دقیقا چه محدوده ای می خوای باشه. من بپرسم مربی خوب یه جایی بری که اذیت هم نشی.
اون تیپ مربی ها کار خودشون رو خراب می کنن ولی خوب دانا اگه بودن مشتری رو حفظ می کردن. قصدشون از نت برگ افزایش شاگرده ولی رفتارشون خوب نیست.

اگر روز جمعه باشه محدوده برام مشکلی نیست
اما در طول هفته ترجیحا سمت مطهری. شریعتی . کارگر . جمهوری . پیروزی . وایعصر . کلا پایین تر از همت

سحر شنبه 24 آذر 1397 ساعت 09:14 http://senatorvakhabomesh

سلام عزیزم خوبی شیشه می خوای شیر شب کم کنی یا کلا روز همه چی؟ آخه الان ی کم زود نیس؟ می خوام بدونم گلم برای خودم می پرسم. انشاالله که موفق باشی
راجع به توجه خوب چرا باید بزاری بچه بیوفته درد بکشه اینکه پاستوریزه کردن نیس امان از بقیه، تازه غذاش زودتر بدی دیگه موقع شام مدام اجازه می دن شمام راحت تر غذا بخورید بد نیس که،
انشالله کارات به خوبی پیش بره
کاش می تونستم قزوین می ا. مدی میب دمت می گردوندم اما جاهای دیدنی مثل سرای سعد السلطنه چهلستون حمام قجر، حسینیه امینی ها، آب انبار های مثل سردار.... کلا آب انبار زیاد داره که به این اسم معروفه،
انتهای با زارم مس گرا و می تونی ببینی منم از همون جا خریدم. اینجا سوغاتی هم نون چایی و نخودچی نان برنجی و باقلوا داره که الان مطمئنم باقلوا قیمتش چندین برابر شده احتمالا، بهارم ی بار بیاید برید جاهای طبیعی و زیبای
ش ببینید مپل دریاچه اوان و الموت و.... خوش بگزره

سلام
آینه از پنج ماهگی که افتاد به غذا شیر شبش رو خودش قطع کرد و از ساعت 12 شب تا 6 صبح یکسره می خوابید . وقتی واکسن شش ماهگی رو زدیم کلا تنظیمات زندگی خودش و ما بهم خورد و تا یک هفته حتی پنج بار هم برای شیر شب بلند میشد . البته التهاب بیش از اندازه لثه هاش رو نباید نادیده بگیرم . بعد از یک هفته باز به روال قبل برگشت و الان فقط یکبار ساعت 4 صبح برای شیر بلند میشه . اما در طول روز به محض دیدن غذا شیر می خواد و بعد از پایانش هم باز شیر میخوره که واقعا بهش هیچ نیازی نداره . چون بلافاصله شیر رو بالا میاره و خیلی وقتا در همون حالتی که شیر میخوره از طرف دیگه لبش شیر رو میریزه . تصمیمم از اول این بود که از هفت ماهگی یواش یواش یکی دو وعده غیر ضروری رو که میشه با غذا پر کرد رو حذف کنم و تصمیم کلی در مورد قطعش بعد از یکسالگی بود . چون می خواستم برای دومی اقدام کنم و دکتر گفته بود باید شیر دهی قطع بشه و پرولاکتین پایین بیاد . انشالله اگر همچنان مثل الان برای تنها نموندن پسرم سال دیگه هم مصمم بودم ماه رمضان درست در یکسالگی با مشورت دکتر خودش و دکتر زنان خودم با روزه گرفتن یواش یواش از شیر میگیرمش.
در مورد تربیت ، من آدم حساسی نسبت به بچه ام نیستم . مثلا وقتی خونه مادر خودم یا مادر همسرم میزارمش و برمیگردم میبینم صورتش یه کوچولو کبود شده نه چیزی میپرسم نه چیزی میگم . چون خیلی وقت ها تو خونه خودمون هم پیش اومده بلند شده از صندلیش گرفته نتونسته تعادلش رو نگه داره و قبل از رسیدنم افتاده و صورتش یکم کبود شده . این جور افتادن ها و زخمی شدن ها یک قسمت از بزرگ شدن هست اما نمی تونم نسبت به گریه دردناک بی تفاوت باشم . من خودم با این سن و سال با چاقو دستم رو ببرم برم خونه مامانم میگم دستم و بریدم و هرزگاهی میگم مامان بوسش کن خوب بشه چه بماند یک بچه چند ماهه .
ممنون از لطفت . انشالله که بیاییم و بگردیم و خوش بگذره . واقعا قزوین باقلوا داره ؟؟؟ اولین بار بود که میشنیدم . حتما میام امتحان میکنم . من عاشق باقلوا و لوز هستم . اما از شانس بد همسرم اصلا باقوا دوست نداره و باز از شانس خوبم هر چی بخره تنهایی خودم میخورم

دل آرام شنبه 24 آذر 1397 ساعت 08:56

شرق تهران باشگاه اسکواش زیاده. دنبال مربی خوب باش. نت برگ همون طوری که حدس می زدم شد. یه جورایی دنبال افزایش شاگرد هستن به شیوه های غلط. وگرنه مربی خوب همیشه شاگرد داره. اگر مایل بودی شماره مربی ام رو بهت میدم. من هشت سال باهاش بودم الانم هستم خیلی راضی ام. قهرمانهای کشور شاگردش هستن اغلب.
در مورد پسذت و تربیت اصلا توجه نشون نده و ناراحت هم نشو. به کارت ادامه بده. در مورد سفره به معترضین بفرمائید که ببخشید بچه ی 7 ماهه منتظر سفره بمونه آخه؟ بعدشم مادرش نمی خواد غذا بخوره؟ بچه گرسنه باشه نمی ذاره مادرش غذا بخوره. چه صحبتایی آدم می شنوه.
جریان خر ملاست که پدر سوار می شد می گفتن چرا پسره سوار نشده. پسره سوار می شد می گفتن چرا پدر سوار نشده. هر کاری بکنی یه چیزی بهت میگن در نهایت.
در مورد از شیر گرفتن مامانم می گفت بچه خیلی خیلی زود می فهمه مادر می خواد از شیر بگیردش و شیر رو کم کنه. از حالات روحی مادر. و واکنش نشون میده به این حالات.

اون کار نت برگ که باعث افزایش شاگرد نمیشه . من به خاطر اینکه جمعه ها کلاس داشت می خواستم ثبت نام کنم اما الان با این کارشون محال ممکنه اون باشگاه و اون مربی رو برم . اگر شرق تهران می شناسی ممنون میشم معرفی کنی. اگر مربی خودتون که خوبه جایی جمعه ها هست بگید ممنون میشم .
در تربیت که حرف و نصمیم خودمون رو اعمال میکنیم و از حق نباید بگذرم که مادر سنگ همیشه به همسرش گوشزد میکنه که هر چی مامانش میگه . چه در مورد آینه و چه در مورد نوه های دیگه . اما خب چون پدر سنگ اون یکی نوه هاش رو دیده که اغلب وسط سفره تردد میکنند براش قابل قبول نیست که چرا آینه به غذا حمله نمیکنه و یا توجه نشون نمیده . در مورد افتادن اما نظر همشون با من متفاوته . من معتقدم باید از بچه تا یکسالگی بیشتر از هر زمان دیگه حمایت کرد . فرق بین گریه دردناک ناشی از افتادن با گریه الکی رو متوجه میشم . من وظیفه خودم می دونم که هر وقت پسرم بهم نیاز داره در سریع ترین زمان ممکن کنارش باشم .
نمی خوام از شیر بگیرم . می خواستم یواش یواش بعضی وعده های الکی و تفریحی اش رو حذف کنم اما فعلا چسبیده به من امکان پذیر نیست

شیرین شنبه 24 آذر 1397 ساعت 08:39 http://khateraha95.blogfa.com/

انشالله شب یلدا به همه خواسته هات بررسی
شیشه جون هر جوری که با بچت رفتار کنی از نظر دیگران ایراد داره شما راه خودتو برو و نگران نباش
مئاظب اینه کوچولو باش و نزار بیفته اون الان به کمک و محبتت احتیاج داره تا هی سرش اینور اونور نخوره عزیزم

اانشالله
من زیاد به حرف دیگران در مورد بچه ام اهمیت نمیدم تنها نگرانیم زمانی اتفاق میفته که هرزگاهی مجبور میشم یکی دو ساعتی پسرم رو کنارشون بزارم و خودم نباشه,مدام میترسم که نکنه مشکلی پیش بیاد با اینکه میدونم وقتی نیستم خیلی مراقبش هستند اما خب حس مادرانه است دیگه

حمیرا جمعه 23 آذر 1397 ساعت 23:47 http://www.mytrueme.blogsky.com

سلام.

اتفاقاً بچه ها توی اون سن وقتی گریه می کنن باید سریع بهشون توجه نشون داد وگرنه دلبستگی ایمن بین مادر و نوزاد ایجاد نمیشه.

سسلام
دقیقا

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.