آبان یعنی تولد، آبان یعنی بزرگ تر شدن پسرم ، آبان یعنی خود خود خود خودم
آینه با پایان 5 ماهگی به پیشنهاد دکتر غذای کمکی رو شروع کرد . ده روز فرنی و بعدش حریره بادام و در صورت نیاز سرلاک برنج . دو روز اول اصلا استقبالی نکرد . دکتر گفت چون خودت شیر پاستوریزه می خوری و آینه هم حساسیتی به پروتین گاوی نداره میتونی فرنی رو با شیر کم چرب پاستوریزه درست کنی. یک قاشق چای خوری آرد برنجی که خودم درست کردم رو با نیم لیوان آب میزارم رو حرارت کم و مرتب هم میزنم و تقریبا یک زمان ده دقیقه ای می پزم بعدش یک استکان شیر بهش اضافه میکنم و باز با حرارت کم میزارم تا به قوام مورد نظرم برسه . فقط باید مرتب هم بزنم و این یعنی کار کشیدن به صورت یکنواخت از دست راستم و همین یعنی شروع مجدد درد . بعد از دو روز هم چیزهای مجاز برای این سنش رو اضافه کردم . یک روز برای شیرین شدن فرنیش سیب زرد رو پوست کندم و دو تکه انداختم داخلش ، عطر خوبی داشت اما زیاد شیرین نبود . بهتر از قبل خورد اما باز هم به سختی قبول کرد . یک روز نبات انداختم که اصلا دهنش رو باز نکردو نهایتا دیروز نصف موز رو رنده کردم و قبل از اضافه کردن شیر به فرنی اضافه کردم و گذاشتم حسابی بپزه . طعم شیرین زیادی نداشت اما عطرش بی نظیر بود و عالی استقبال کرد و در روز پنجم غذای کمکیش پنج قاشقش رو بدون کم و کاست خورد . دکتر گفت احتمالا اجابت مزاجش یک روز در میان یا دو روز در میان بشه که جای نگرانی نداره و به خاطر هماهنگ شدن سیستم گوارشش ممکنه بوجود بیاد . سیب ، موز و آواکادو میوه هایی هستند که از همون روزهای اول شروع غذای کمکی میشه برای نی نی شروع کرد البته در حجم کم . من تا آخر این ماه فقطز می خوام بصورت بخار پز یا به همراه فرنی این ها رو استفاده کنم . مشکل بعدی با آینه عدم علاقه به آب بود . با لیوان که بلد نیست و آب می پرید داخل گلوش. با شیشه چون مزه شیر نمی داد به جای مکیدن سر شیشه رو با لثه هاش می جوید و آب رو تف میکرد بیرون . با قطره چکان هم فکر میکرد دارم دارو میدم چنان گریه هایی میکنه که پشیمون میشم . رفتیم و براش یک لیوان ضد چکه خریدیم .و خدا رو شکر به خاطر سفت بودن سرش خیلی خوب قبولش کرد و مشکل آب خوردن هم حل شد .
دیروز برای ثبت نام کلاس های بیمه رفتم . یک ماه کلاس آنلاین و دو هفته کارورزی در خود بیمه دارم . سنگ گفت این ماه کارش کمه و خودش آینه رو نگه میداره . البته کارورزی هم روزانه چهار ساعت هست و همین ساعت کم دیگه جای نگرانی برام باقی نذاشته .
دختر عمو جدیده ، زردی داره و تا امروز زردیش همش در رنج 13 و 14 بوده و در خانه براش دستگاه گرفتند . انشالله که زود زود این نی نی خوب بشه . چند روز پیش بغلم گرفته بودم به سنگ میگم یعنی آینه هم این قدی بود . اصلا ذهنیتی از اون روزها انگار ندارم . سنگ میگه چون همه روزها رو باهاش عشق کردی و از تک تک روزهاش لذت بردی این حالت برات ایجاد شده . به خاطر همینه که امروزش رو بیشتر از دیروزش دوست داری. یک دفتر خاطرات هم دارم که هر روز یک جمله از بهترین رخداد اون روز رو برای آینه داخلش می نویسم تا در بزرگی بخونه .
متاسفانه ما تنبلی کردیم و شنوایی سنجی سه ماهگی رو نبردیم که بسیار بسیار مورد سرزنش دکتر قرار گرفتیم و گفت هر چه زودتر ببریدش. حالا هر چقدر میرم بهداشت میگن چون دو ماه از زمانش گذشته دیگه ما انجام نمیدیم و اینچنین شد که الان دارم در مراکز طرف قراردادمون دنبال ادیومتری میگردم . امان از دست پدر تنبل. خدایی تقصیر سنگ بود .
سلام شیشه جان
دیروز که به وبلاگت سرزدم دیدم رمزدار شده کلا وهیچ دسترسی نداریم
واقعا دلم گرفت
یهو همچین کاری نکنی ها دوست عزیز
البته صاحب اختیاری ها ولی دلم خواست بدونی دوست دارم همراهت باشم
سلام عزیزم
خوشحالم که دوستان خوبی مثل شما دارم
مرحله ی غذاخور کردن بچه مرحله ی حساسیه و به قول دکتر اولین تربیت بچه همین غذا خوردنه.
امیدوارم موفق باشی. فقط وقتی دوست نداشت و نخورد ناامید نشو. بالاخره ذائقه شون می پذیره انواع مختلف رو
واقعا مرحله سختیه . یک روز با اشتها و علاقه می خوره یک روز لب نمی زنه . اما من کوتاه بیا نیستم
سلام چقدر نگرانی خانوم بچه ها هر روز یک رنگند
مثلا دختر من هم دیگه نمیگه عم عم یا ما رو با اواهای خاص خودش صدا نمی زنه بیشتر با خودش حرف می زنه اونم نه همیشه .
عوضش تا دلت بخواد مثل خواهرش تنبله و هنوز تو 5 ماهگی قل نمی خوره و بدون کمک من به شکم برنمی گرده .
منم فقط بدو تولد بردم برای شنوایی حتی گفت اگه دوست داشتی 6 ماهگی هم بیارش قبل دختر من یک بچه بود که کلی معاینه اش کرد و ناراحتی رو تو چهره دکتر دیدم و گفتم چقدر طول میکشه اینکار ولی وقتی نوبت دخترم شد دیدم که سریع تموم شد و متوجه شدم بچه قبلی مشکل داشته منطورم اینه اگه مشکل داشته باشه همون اول خودشو نشون میده و اونجا دکتر تاکید می کنه حتما سه ماه دیگه بیارش
سسلام
راستش در بیمارستان دکتر کودکان تایید کرد که شنوایی سنجی سه ماهه دوم رو حتما انجام بدم, الانم دکتر نگرانم کرده وگرنه دیگه متوجه شدم بچه ها هر روز یک شکلی هستند و باید از همون شکلشون نهایت لذت رو برد
الهی ^ـ^ خدا حفظ کنه این فرشته ی کوچولو رو
چقدر خوبه این حس مادری آرزو میخوام واسه همه ی خانومها که این حس رو تجربه کنن
سسلامت باشی عزیزم
الهی آمین
شیشه جون واقعا بی افراق بعضی نوشته هات عمق مادرانگی رو می رسونعه با چه وسواس ودقتی بچه داری می کنی خوش به حال آینه که مادری مثل تو داره وخوش به حال تو که از مادربودنت لذت میبری
اگر روزی فرزندی داشته باشم سعی می کنم خیلی از کارات رو الگو قرار بدم
لطف داری
انشالله مادر میشی نگاهت عوض میشه
من شیر می خوردم ولی دخترم تا یکسالگی به شیر گاو حساسیت داشت و وقتی خودش مستقیم می خورد لپهاش قرمز می شد. خیلی نمیشه اطمینان کرد به اینکه خودت م یخوری و واکنش نداره
دکتر بررسی کرد . در مورد این موارد کاملا مطابق با نظر دکتر پیش میرم.
اولین و مهمترین نشانه حساسیت به پروتیین گاوی وجود خون در ادراره و بعد از اون عواملی مثل کهیر و قرمزی. خدا رو شکر پسرم در این چند روز واکنشی نداشت . هر چند که واقعا اگر علایمی نباشه یک استکان کوچک زیاد هم جای نگرانی نداره
شیشه جونم من فندوقو بردم دکتر گفته بود 4 بار تا یکسالگیش هی ببریم و ما بردیم حس نمیکنم زیاد مهم باشه من دیگه توی یکسالگیش نبردم
خانمه میگفت میبینی صدا ها رو میشنوه خیالت راحت باشه چون بچه ها گاهی صدا شون میکنی بخوصوص پدر مادر صداش میزنن جوابتو نمیدن این از روداریشونه نه خدایی نکرده از گوششون
راستش به دکتر گفتم کم قان و اون میکنه اون هم پرسید شنوایی سنجی بردید یا نه که گفتیم نه,گفت ببرید,تا حدود زیادی هم نگران شدم که گفت جای نگرانی نداره, چون به همع چیز واکتش نشون میده ,گفتم ما خیلی زیاد باهاش حرف میزنیم,تا دو ماه پیش خیلی صدا از خود در میاورد الان کم شده گفت مورد خاصی نیست اما برای اطمینان ببرید ,در ضمن غ بالگری هایی که در کارت سلامت عنوان شده مثل واکسن مهم هستند,پرسیدیم چند نوبت ادیومتری نیاز عست گفت همون سه ماهه کافی بود,شما الان ببرید و یادآوزی کنید حتما در کارت شنوایی سنجی درج بشه