امان از دست این

قبل عید خونه رو به یک خانم و آقای مسن اجاره دادیم . نحوه پیدا کردن مستاجر هم جالب بود . ما در ایران فایل و شیپور و دیوار ونیازمندی های همشهری آگهی دادیم و به چند تا املاکی هم سپردیم . از طرف نیازمندی ها حتی یک تماس هم نداشتیم ولی انصافا اون سه تای دیگه عالی بودند . اکثرا هم خود املاکی ها بودند که تماس میگرفتند و ازمون اجازه می خواستند که خونه رو فایل کنند و مشتری هم میومد و می رفت . اون تایم داخل خونه بازسازی انجام میدادند و نقاش مشغول کار بود . یک روز از املاکی تماس گرفتند که یک آقایی اومده و از خونه خوش اومده و یک تومن هم بیعانه داده و گفته شب بیان صحبت کنیم. شب رفتیم . گفت من همسایه روبرویی ملک شما هستم . یک خونه سه طبقه دارم . می خوام بازسازی کنم . داشتم از جلوی خونتون رد میشدم دیدم نقاش کار میکنه رفتم داخل و خوشم اومد . نقاش هم گفت می خوان اجاره بدن .منم اومدم اجاره کنم . دو سه ماهی خودم و حاج خانم میشینیم بعدش دخترم و دامادم میان .قرارداد رو اگر ممکنه دو ساله ببندیم . ما هم اون زمان پول لازم و دیدم شرایط خوبه و قبول کردیم . روزی که قرار بود بیاد پول بده گفت دخترم خونه رو دید و خوشش نیومد اگه میشه شش ماهه ببندیم . باز مشکلی نداشتیم . قرارداد رو تا آخر مرداد بستیم . باز گفت اگه ممکنه دستشویی فرنگی بزارید . که باز موافقت کردیم (خدایی صاحب خونه خوبی هستیم). خونه ای رو که سرویس بهداشتی و کفش تازه سنگ شده بود و رو خراب کردیم و یک تومن برامون فرنگی هزینه برداشت . 15 اسفند نقل و انتقال صورت گرفت و ما خونه رو تحویل این آقا دادیم . ازش پرسیدم کی اسباب میارید گفت عید خونه خودمون هستیم . آخر فروردین برای کاری رفته بودیم اون سمت که یکی از همسایه های اونجا رو دیدیم . پرسید چرا اینجا رو خالی نگه داشتید . گفتیم قبل از عید اجاره دادیم . گفت نیومدن چرا؟؟؟؟؟ تو دلمون گفتیم شاید هنوز بنایی شون شروع نشده .امروز صبح داشتم کارهام رو انجام میدادم که گوشیم زنگ خورد . با دیدن شماره متوجه شدم از املاکی هست . در مورد خونه پرسید گفتم اجاره رفته . گفت کی . گفتم قبل از عید . گفت نه خانم . امروز صبح آقای ....(مستاجر) همون پیرمرده اومده بود اینجا که ما کارمون با خونه تموم شده کلا دو هفته اول اردیبهشت اونجا بودیم الان هم برگشتیم خونه خودمون .من خجالت میکشم . اگر ممکنه شما اول یک مستاجر پیدا کن و بعد با اونا تماس بگیر بگو بیان پول منو بدن  .گفتم آخه ما با ایشون تا آخر مرداد قرارداد داریم . گفت خودشون گفتند .راستش صبح که اینجا بود و داشت اینا رو میگفت یک زن و شوهر هم اومده بودند برای اجاره خونه ، تا فهمیدند اون خونه پارکینگ داره و طبقه همکف هست گفتند میشه ببینیم که مستاجرتون سریع بلند شد و برد، نشون داد و اونا هم الان نشستند اینجا که ما خوشمون اومده  . گفتم راستش ما دیگه نمی خواهیم با اون قیمت اجاره بدیم . مد نظرمون رهن و اجاره است اینبار. گفت شما به همون قیمت رهن قبلی راضی باشید من هم یک مقداری به عنوان اجاره اضافه میکنم و اینا رو راضی میکنم . گفتم پس تا آخر هفته من گرفتارم .بهم فرصت بدین حضوری خدمتتون برسم . سنگ کار مربوط به خونه و تصمیم گیری های مربوطه اش رو کاملا به من سپرده . باهاش تماس گرفتم و موضوع رو گفتم گفت من ترجیح میدن از بانک 40 وام بگیرم و قسمتی از پول رهن مستاجر رو با وام بدم و بقیه و رهن و اجاره بدم و با مبلغ اجاره قسط وام رو پرداخت کنم . گفتم این فکر در شرایط ما اصلا خوب نیست . منم دوست دارم اجاره بگیرم و بزنم به یک زخم زندگی. اما اینکه اجاره بگیرم و بدم قسط بانک در شرایط فعلی ما کار عاقلانه ای نیست . ضمن اینکه اگر خدا بخواد در یک سال آتی میشه همین مبلغ رو خودمون تامین کنیم . یکم فکر کرد و موافقت کرد . حالا برای روز پنجشنبه با مستاجر و املاکی قرار گذاشتم . انشالله که قبل از اومدن آینه کوچولو هر چی که خیره پیش بیاد .

نظرات 3 + ارسال نظر
شیرین پنج‌شنبه 20 اردیبهشت 1397 ساعت 10:17 http://khateraha95.blogfa.com

انشالله هر چی خیره پیش بیاد

انشالله

سحر سه‌شنبه 18 اردیبهشت 1397 ساعت 21:58 http://senatorvakhanomesh.blogfa.com

عجیب بود
انشااله که هرچی خیره انجام بشه

انشالله

دل آرام سه‌شنبه 18 اردیبهشت 1397 ساعت 13:08

چه آدمای عجیبی پیدا میشن

هستند دیگه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.