آریتمی

خدا رو صد هزار بار شکر این دوست عزیز حالشون خوب شد و از بیمارستان ترخیص شدند . فشار کاری چیز خیلی خیلی بدیه . یادمه خرداد که مامان بیمارستان بستری شد تنها همراه من بودم . 28 روز هر روز رفتم و اومدم و هرزگاهی شبا پیشش میموندم . از طرفی ماه رمضون بود و باید بفکر سحری و افطار سنگ هم می بودم . از طرفی بابا هم تنها بود و باید فکری به حال  افطار و سحری بابا هم میبودم . داداشم که اون زمان لوس بازیش گل کرده بود و نمیومد  و بدتر طلب کار دنیا ، بلاخص بابا بود . بابا اعلام کرد بفکر غذای من نباش خودم از بیرون میخرم . خونه رو هم خودم تمییز میکنم . اما شرایط در خونه خودم متفاوت بود . صبح ساعت 5:30 میرفتم بیمارستان ، ساعت 8 شب بر میگشتم(به جز شب هایی که قرار بود بمونم). تا 8:45 دقیقه که اذان بشه افطار درست میکردم . البته بیشتر حلیم و آش از بیرون می خریدم  و چون عادت نداریم غذا بخوریم فقط میتونستم یک دوش بگیرم و نماز بخونم و از شدت خستگی بیهوش بشم . واقعا یادم نیست سنگ سحری چی می خورد . یک روز مادر سنگ به سنگ گفت :چون شیشه عادت نداره سحری بخوره تو بیا پایین . یادمه اون شب صدای باز شدن در رو شنیدم ، با فاصله کم صدای دوباره باز شدن در رو شنیدم و باز صدای قابلمه شنیدم . اونقدر خسته بودم که چشمام رو باز نکردم . صبح که بیدار شدم دیدم ماهیتابه کثیف رو میزه . گفتم این چیه؟ مگه نرفته بودی پایین . گفت رفتم .گفتند ما سحریمون رو خوردیم و جمع کردیم . برگشتم بالا و برای خودم املت درست کردم . از اون روز دیگه وقتی از بیمارستان میرسیدم شام درست میکردم تا هم خودش بخوره و هم خودم بخورم . استرس و فشار روانی اون روزا اونقدر زیاد بود که مرداد ماه متوجه شدم هرزگاهی نبضم یه دونه خالی میکنه . نمی دونم چطوری توصیفش کنم . هرزگاهی بود . رفتم یک نوار قلب گرفتم  چیزی مشخص نشد . مامان رو که برده بودم پیش دکتر قلبش بهش گفتم گفت باید اکو بشی . هر چند که اکو هم این حالت رو نشون نمیده چون ممکنه در حین اکو این اتفاق برات نیفته . تنها راهش اینه که هولتر 24 ساعته ببندم تا مشخص بشه . اسم مشکلمم آریتمی هست . قیدش رو زدم و اومدم بیرون و خدا رو شکر تا الان مشکلی برام پیش نیومده . این روزا سنگ صبحا و بعد ازظهرها میره ملاقات این دوست عزیز و با کوله باری از خستگی بیمارستان میاد خونه و فقط شام میخوره و می خوابه . بهش میگم در مجموع در کل روز فقط دو ساعت بیمارستان هستی این همه داغون شدی ببین ، هنوز میایی خونه غذات آماده است . خونه مرتبه . لباسات شسته شده و اتو شده است ببین من چه حالی داشتم . در کل همه اینا رو گفتم که بگم قدر سلامتیتون رو بدونید . الکی فشار و استرس کار و زندگی رو همیشه با خودتون به همراه نداشته باشید . یادممون باشه همه امور بدست خداست و خداست که بهترین ها رو برامون رقم خواهد زد .

از اینا که بگذریم کلاس پیانوم داره به خوبی پیش میره . دو تا آهنگ هر چند ساده رو میتونم بزنم . البته فقط از روی نت ها . نحوه آموزش استاد من با استاد سنگ متفاوته . استاد من معتقده باید انگیزه ای برای آموزش باشه به خاطر همین از روز اول گفت از رو کتاب چهل آهنگ درس میدم و نکته ها و تئوری موسیقی رو اونجا توضیح  میده اما استاد سنگ معتقده باید اول اصول رو یاد گرفت و بعد سراغ نواختن رفت . فعلا در مرحله تئوری موسیقی هستند  .ببینیم در پایان ترم روش کدوم استاد بهتر بوده . 

یه مدتی هست که نسبت به نحوه شیر دادن خانم ها در مکان های عمومی به بچه ها خیلی دقت میکنم . متاسفانه کمتر خانمی دیدم که واقعا در حین شیر دادن مراعات اطراف رو بکنه و یا بیشتر آدم هایی که در مترو و جاهای دیگه دیدم مراعات نمیکردند . مثلا در مترو ، در واگنی که نصفش مال خانم ها و نصفش مال آقایون هست دیدم خانمی که به بچه بالای یکسال شیر میداد و بچه هم هرزگاهی دهنش رو بیرون میکشید و سرش رو عقب میاورد و سینه مادره کاملا مشخص بود و مادره هم هیچ عکس العملی نسبت به پوشوندن سینه اش در مقابل آقایون نمیکرد . یا دیروز رفته بودم آزمایشگاه .قند دو ساعته داشتم . یک بخشی رو  جدا کرده بودند برای خوردن صبحانه اما دوربین داشت . افرادی هم بودند که برای غربالگری نوزادشون اومده بودند . خانمی اومد اون قسمت و بدون توجه به دوربین مدار بسته و آقایونی که اونجا نشسته بودند اول سینه اش رو درآورد و بعد بچه رو از رو کریرش برداشت و شروع کرد شیر دادن و بعدش آروغ بچه رو گرفت و تازه یادش اومد لباسش رو مرتب کنه . این حرکت اونقدر بد بود که دو تا آقایی که اونجا نشسته بودن بلند شدن و بلافاصله رفتند . دارم فکر میکنم که تمام تلاشم رو بکنم که خودم کمتر دچار این اشتباه بشم . خانم برادر خودم تا به امروز جلوی من و مادرم به بچه هاش شیر نداده . همیشه برده یک اتاق دیگه و وقتی هم که رفتند بیرون از قبل شیر رو دوشیده و با شیشه و یا لیوان و قاشق (نورا شیشه شیر نمیخورد)بهش داده  .سعی کنم مثل اون باشم . آدم باید چیزهای درست رو یاد بگیره و رعایت کنه . 

میگن اولین تکون هایی که مادر احساس میکنه چیزی شبیه نبض یا بال زدن پروانه یا ترکیدن حبابه. اگر اینطور باشه دیروز یعنی 18 دی ماه برای اولین بار در دو نوبت عصر و شب حرکتش رو متوجه شدم . خدایا شکرت . انشالله که به زودی زود دامن همه منتظرا سبز بشه و بارداری به مراتب راحت تر و شیرین تر رو تجربه کنند . الهی آمین 

نظرات 7 + ارسال نظر
mini پنج‌شنبه 28 دی 1396 ساعت 11:29

سلام خوبیم خدا رو شکر

سلام
انشالله همیشه خوب باشید

mini چهارشنبه 27 دی 1396 ساعت 16:49

سلام درسته منم شیر دادن زن داداشمو ندیدم اون حتی برای رفتن به اتاق هم خجالت می کشید گاهی متوجه گرسنگی نی نی می شدم و می دیدم که زودتر میره خونشون .
من به فکر این حجاب های شیر دهی هستم خیلی چیز خوبیه خصوصا برای رفتن به مهمونی و بیرون خوبه خصوصا برای مادرهای که چادری نیستند . مثل یک کاور دور گردن بسته میشه و روی شونه و دستها می افته البته از بالا شله و میشه از توی یقه اش بچه رو دید.

سلام, منم دقیقا به این کاورها فکر کردم, فکر کنم چیز خوبی باشه, هر چند که مامانم میگه قبل بیرون رفتن شیرت رو بدوش و بیرون از اون بده که خودت هم راحت تر باشی
حال نی نی چطوره؟؟؟

شیرین یکشنبه 24 دی 1396 ساعت 09:53 http://khateraha95.blogfa.com

وای اره اون نوع رفتار از خانهایی که شیر میدن دیدم من درکشون نکردم چون فندوقی شیر خشک خورده ولی پسندیده نیست

ای جونم مبارکت باشه تکون نینی شیرینترین حسیه که فقط مامانها میدونن چیه با نی نی خوش باش حالا مونده مامانی اذیتت کنه صبر کن

آخه یه عده هم موضع گیری میکنند و میگن حق طبیعی یک زنه که هر کجا که بچه اش گرسنه شد راحت و بدون دغدغه شیر بده . این تفکر با عفت زن در همه جوامع منافات داره . در کشورهای اروپایی هم اکثر خانم ها میبینید با تاپ و شلوارک بیرون هستند اما موقع شیر دادن به بچه هاشون از دستمال ها و کاورهای شیردهی استفاده میکنند . درسته اکثریت مردان وقتی یک زن رو در قالب یک مادر میبینند نگاه زشت ندارن اما بیمار دلان رو هم نباید نادیده گرفت . بشدت از این کار بدم میاد و واقعا یکی از دغدغه هام این موضوع هست .
تکون نی نی برام بصورت یک نبض اون هم هرزگاهی وجود داره . نه الزاما هر روز . اما واقعا لذت بخشه . همین لذتی که خدا در وجود خانم ها قرار داده 3-0 از آقایون جلومون انداخته

خواننده خاموش شنبه 23 دی 1396 ساعت 01:51

دعام کن

انشالله که خدا بهترین ها رو برات قرار بده

فری خانوم چهارشنبه 20 دی 1396 ساعت 11:47 http://656892.blogsky.com

اون قسمت پستت که در مورد شیردادن بود انگار حرفای منه ... یک بار بازار طلا فروش ها بودم یه خانوم چادری که خیلی هم حجابش رو نگه داشته بود حتی پیشونی و چونه اش مشخص نبود نشست رو پله ها و سینه اشو کاملا انداخت بیرون بچه شیر بده ... منو میگی ... جان مسیرشو کج کرد گفت اه ... آخه چرا ...
انشالله که همیشه مامانت صحیح و سلامت باشن ...

در آزمایشگاه هم خانمه کاملا محجبه بود . نمی دونم شاید یک عده چون بچه دارن این کار براشون عادی جلوه میکنه . اما به نظر من زشته حتی پیش همجنس خودمون. باید حریم هایی رو رعایت کنیم
ممنون
انشالله که همه پدر و مادرها سالم و سلامت باشن

دل آرام سه‌شنبه 19 دی 1396 ساعت 20:02

من بابت همین موضوع خیلی کم بیرون میرم با بچه، اگرم برم قبلش سیرش میکنم

اینکه قبلش سیرش میکنید بسیار کا ر عاقلانه و درستیه . واقعا این موضوع شده یکی از دغدغه های ذهنیم

سحر سه‌شنبه 19 دی 1396 ساعت 18:46 http://senatorvakhanomedh

پیام نزاشتم اما برای دوستتون امن یحیب خوندم خوشحالم که حالشون بهتزه، چه روزای سختی داشتی درکنار مامان خداروشکر که اون روزا گذشت و خداروشکر که مادرت دخترخوبی مثل تو رو داره،
چقدرجالب که منم دوست دارم انشاالله خیلی دقت کنم رواین مسائل مخصوصا شیر وپوشاک،،،،
حس کردنش این حس ناب تبریک میگم
برای دعا اخرت أمین

سلام, ممنون
ما هم خوشحالیم که این بنده خدا حالش خوب شده
خدا همیشه همه پدر و مادرا رو سلامت نگه داره و عمر با عزت بهشون بده
برام شیر دادن جلوی دیگران حتی خانم ها خیلی از اهمیت برخورداره, معتقدم آدم ها باید جلوی همجنس خودشون هم پوشیدگی رو حفظ کنند

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.